تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۳۰
کد مطلب : 82734

فلسفه آب در سرزمین ایران (بخش اول)

حسین زمانی- پژوهشگر حقوق و سیاست آب
زیست آنلاین: کم آبی واقعیتی تاریخی-اجتماعی در ایران است. کم آبی، «بحران» نیست که در دوران معاصر به وجود آمده باشد، بلکه «مسئله» ای است که در طول تاریخ، جزء لاینفک این سرزمین بوده است. بدون درک کامل جنبه های مختلف این مسئله، سازگاری با آن ناشدنی است. فلسفه ای نو برای درک این بازیگر مهم اجتماعی باید پدید آورد.
فلسفه آب در سرزمین ایران (بخش اول)
ریشه های تمدن شرق در آب روییده است؛ ریشه هایی تنیده در رودها و چشمه ها و قنات ها که خاک تفتیده خاورمیانه را بارور کرده است. تاریخ پر فراز و نشیب غرب آسیا و شمال افریقا نشان می دهد که مراکز اولیه تمدن در کنار رودخانه های پرآبی مانند نیل و دجله و فرات به وجود آمده اند. آن هنگام که بشر به درجه ای از فناوری دست نیافته بود تا از سفره های آب زیرزمینی با حجم زیاد متنعم شود و آب را از قنات ها و چاه های عمیق به سطح زمین بکشاند، آسان ترین راه برای تداوم زندگی اجتماعی انسان ها، استقرار در کنار رودها بود. در ظاهر، فتح «زمین»، مهم ترین هدف هزاران سال تاریخ مملو از جنگ و کشورگشایی در آسیا و شمال افریقا است ولی اگر برگ های تاریخ را با دقت بنگریم و در اوضاع و احوال جوامع تفکر کنیم، زمین های بی آب، خاک بی حاصلی بود که حتی زحمت تازاندن اسب را برای جنگجویان نداشت. «آب» حلقه گمشده بازگشایی راز تاریخ تمدن شرق است.

فراعنه مصر با تسلط بر آب نیل، قدرت خود را بر جان و مال مردم گستردند و آب نیل بود که اهرام ثلاثه را در دشت های مصر برفراز کرد. زرتشت، دین خود را در منطقه ای که پر از رودهای منتهی به دریاچه ارومیه بود پرورید یا به قولی دیگر، در کنار سیحون و جیحون، مبانی ثنویت خود را ساخت و پرداخت. سومریان خط و اسطوره های خود را در کنار دجله و فرات آفریدند و تمدن هاراپان در دره رود سند شکل گرفت. ادیان بزرگ ابراهیمی در منطقه ای که میزان خاک بر آب افزون بود ولی ارزش آب بر خاک افزون تر، جان گرفت و جهان گیر شد. حکومت های متعدد آمدند و رفتند ولی همگی نه تمایلی بر تصرف کویر داشتند و نه از بیابان ها طرفی بستند؛ بلکه شمشیرهای تشنه به خون سربازان، در جستجو و تصرف سرزمین های حاصلخیزی بود که از آب بی پایان و مداوم سیراب می شد.

در طول تاریخ شرق، اداره سرزمین ها توسط حکومت ها، سلسله مراتبی بود از قدرت که از شخص حاکم تا کدخدایان روستاها و رؤسای قبایل جریان داشت و نقش «مالکیت» بود که دیگ قدرت را جوشان می کرد؛ از مالکیتی که فرمانروا بر تمام موجودات جاندار و بی جان سرزمین داشت تا مالکیتی که اربابان محلی بر جان و مال رعایای خود اعمال می کردند. حتی اگر به فرهنگ پیش از دوران معاصر و تشکیل ملت-دولت ها نظر کنیم، واژه «مملکت» بر «ملک» تحت سیطره یک فرمانروا اطلاق می شد و معنی مالکیت را افاده می کرد. این حلقه های زنجیره قدرت را عاملی پنهان، به هم پیوند داده بود که هر چند کمتر بدان پرداخته شده است ولی نقش مستقیمی بر تولید ثروت داشت، ثروتی که از کشاورزی و عمل آوری محصولات حاصل می شد و تأمین کننده مایحتاج مردم و سربازان و حاکمان بود. «آب»، این بازیگر پنهان تمدن که کمبود آن، همواره مسئله ای تاریخی-اجتماعی در شرق و در ایران بوده، چنان در تار و پود فرهنگ جوامع شرقی پیچیده است که حتی نقش تقدس و تطهیرکنندگی آن از بعد مادی انسان ها فراتر رفته و در بعد غیرمادی آنان نیز نفوذ کرده است. اطلاق «بحران» به معضل کم آبی که «مسئله ای تاریخی-اجتماعی» در فلات ایران بوده و قدمتی به بلندای هزاران سال تمدن دارد، فروکاستن این مسئله به چند راه حل فیزیکی و سازه ای است که نشان داده در حل این مسئله، توان کافی را ندارد. کم آبی، واقعیتی تاریخی و غیرقابل انکار است که از بین رفتنی نیست. مدیریت آب در ایران امروز، نیازمند فلسفه ای است که با در نظر گرفتن مسائل تاریخی و اجتماعی آن، بتواند سازگاری در کنار این بازیگر پنهان تمدن را میسر سازد. (ادامه دارد)

https://zistonline.com/vdcdo50j.yt0xs6a22y.html
مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما