زیست آنلاین: لطفاً اگر خلاق نیستید، این نوشتار را کنار بگذارید؛ دردی از شما دوا نخواهد کرد. شاید بپرسید از کجا دریابیم که باید نوشتار را کنار بگذاریم یا خیر؟ شیخ پشمالدین کشکولی میفرماید: از دیدگاه خلاقیت، انسانها دو دستهاند: گروهی که بسیار خلاقند، چرا که از کودکی به آنها چنین گفتهاند و گروه دیگری که هیچ خلاقیتی ندارند؛ به آنها نیز از کودکی چنین گفتهاند، آن هم صرفا بر مبنای نمره ریاضی.
میدانیم که فیثاغورث و پیروان او به اصالت اعداد باور داشتند و همه چیز را از ریاضیات میدانستند. ما هم که همه فرزندان آدمیم، با ریاضیات هوش همگان را داوری میکنیم. پس با روش پی آنگاه کیو، نتیجه میگیریم حضرت آدم همان فیثاغورث است.
لطفا به احترام خلاقیت بیهمتای بنده، به افق خیره شده و آب دهانی قورت دهید. متچکرم. در همین راستا و نیز دیگر راستاها گروهی مسائل را بغرنج دیده و همه چیز را پیچیده میکنند؛ این عزیزان بر این باورند که اگر مسئلهای ساده حل شود، بطور حتم راهحل اشتباه است. تبریک میگویم! اگر شما اینگونه هستید، پس یک ریاضیدان خلاقید.
در مقابل دسته دوم به لقمه حاضر و آماده و تا حدی نیمه جویده خو گرفته و به انجام کارهای تکراری علاقه بیشتری نشان دادهاند؛ این برادران و خواهران سببی و نسبی باور دارند که اگر مسئلهای در نگاه اول حل نشود، بی گمان سوال اشتباه طرح شده است. باز هم تبریک میگویم! این بار در بهترین ارزیابی شما یک ریاضیخوان هستید.
تاریخ علم نشان میدهد که بین علما اختلاف نظر شدید است. در مقابل نظریه بالا، شیخ یشمی خالخال پشمی معتقد است جستجوی راهحلی تازه برای سوال و یا کنکاش برای یافتن یک نگاه نو در طرح سوال، هر دو گویای نوعی خلاقیت در هر دو گروه ریاضیدان و ریاضیخوان است. تنپروری دلچسب گروه دوم در یافتن راهحل و عدم شناخت خلاقیت و نشانههای آن از سوی دیگر فرزندان آدم و فیثاغورثیان، خلاقیت آنها را تا سالیان متمادی زیر پتو پنهان کرده بود.
از این رو بود که دسته اول را بر سر دسته دوم میکوبیدند و برای این ریاضیدانهای لوس، همواره اسپند دود میکردند. ریاضیخوانها هم که دیگر خنگ بودنشان را پذیرفته بودند، از این تنپروری در زیر پتو لذت میبردند.
در این جستار نگارنده تلاش میکند تا چند ویژگی از افراد خلاق را با تکیه بر خودشناسی عمیق به بحث بگذارد. شناخت خلاقیت و صاحبان آن به شما کمک میکند که به عنوان یک ایرانی، خلاقیت را تقویت کرده و یا بخشکانید؛ بسته به آنکه رابطه آن شخص با شما چگونه است. رفیق است یا رقیب. از روی تجربه بگویم که هر رفیقی میتواند رقیب شود.
اولین و مهمترین ویژگی افراد خلاق، هوش آنهاست. همه خلاقها به اندازه كافی باهوشند، ولی همه باهوش ها خلاق نیستند. به بیان فلسفی و فارسی سخت هر گردویی گرد است ولی هر گردی گردو نیست. تمام تلاش خود را به کار برید تا گردوها نتوانند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی كنند.
دلیل این امر هم ویژگی دوم آنهاست که از تفكر سیال برخوردارند. لامصبها به سرعت میتوانند تعداد زیادی ایده تولید کنند. اصلا ایده در آنها مثل سوسک زاد و ولد میکند و اگر فرصت تربیت و سازماندهی آنها را پیدا کنند، کار شما تمام است. به نظر آنها هر مسئله را میتوان از بینهایت روش گوناگون حل کرد. کاری کنید که باور کنند نباید مسئلهای را که قبلا حل شده، دوباره و از روش دیگری حل کرد.
البته این کار سادهای نیست؛ چرا که ویژگی سوم آنها انعطافپذیری در ادراكشان است. ذهن افراد خلاق بهتر و سریعتر میتواند قالبشكنی کرده و به الگوهای جدید دست یابد. اینکه چطور ذهن و فکر افراد را بسته نگه دارید، چالش بعدی شماست؛ آن هم با توجه به ابتکاری که این افراد دارند. این ویژگی چهارم (یعنی ابتکار) تمایل افراد خلاق را به ایجاد راه و روشهای غیرمعمول و غیرمرسوم نشان میدهد.
عین سوسکها که در جاهای عجیب و غریب زندگی میکنند. اینکه چطور مانع تنوعطلبی آنها شوید، خود به ابتکار بالایی نیاز دارد. در واقع اگر شما خود فرد خلاقی نباشید، نمیتوانید بازدارنده افراد خلاق شده و با آنها رقابت کنید.
در ادامه ویژگیهای دیگری از افراد خلاق را به شما میگویم که برای مقابله با این گردوها مناسبتر هستند؛ زیرا که حُسن سوءاستفاده از این ویژگیها، بر عکس موارد قبلی نیاز به خلاقیت ندارد.
ویژگی پنجم افراد گردو صفت استقلالِ رأی آنهاست. این افراد به خود متكیاند و افكار و ایدهها را بر مبنای منطق و استدلال خود و به دور از وابستگیها و غوغاسالاریها میسنجند. نقطه ضعف از این بهتر؟ مجبورشان کنید که همرنگ جماعت شوند. متهمشان کنید که نمیتوانند کار تیمی کنند و در چارچوبِ برنامههای مدونِ سنجیدهی تعالیبخشِ انسانسازِ جامع و مانعِ سازمان عمل کنند. آنها را به این نتیجه برسانید که متفاوت بودن هزینه زاست. البته مراقب اعتماد به نفس افراد خلاق هم باشید (این ویژگی ششم آنهاست). این اعتماد به نفس بالا گاهی شما را با تردید مواجه میکند. مردد نشوید! سفت باشید مثل باتوم. با تمام این حرفها باید بگویم که این گردان (گِردان از گردو نه گُردان) آنقدر به خود و راه خود ایمان دارند که میتوانند دیگران را در زمین خود به بازی بگیرند.
خلاقها از انتقاد و شكست ترسی ندارند و این به دلیل ویژگی هفتم آنها یعنی خطرپذیری است. آن اعتماد به نفس و این خطرپذیری در کنار هم، افراد خلاق را بسیار قدرتمند میسازد و شوربختانه سخت میتوان آنها را شکست داد؛ شکست آنها برنامه، پایمردی و البته خلاقیت میخواهد.
موجودات عجیبی هستند؛ اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میكنند و برای بهرهگیری از این فرصتها، به تمركز ذهنی بالای خود (که هشتمین ویژگی آنهاست) تکیه دارند. آنها به طور فعال و پر تلاش به ایدهها، سوسکها و برنامههای خود میپردازند و شکست نمیتواند ذهن آنها را از مسائل اصلی پراکنده سازد. یک اقدام مهم برای مقابله با این افراد، شعلهور کردن آتشِ ترس از شکست در آنهاست تا از انجام کارهای مخاطرهآمیز کنار بکشند. این آتشبازیها و چهارشنبهسوریها سلامتی را به خطر میاندازد و میدانم که شما به جنبههای خیرخواهانه این نصیحت کاملا آگاهید.
دسته سوم از ویژگیها را همه افراد در اختیار دارند ولی افراد خلاق بهتر میتوانند از آنها استفاده کنند. دانش و تجربه شخصی (که ویژگیهای نهم و دهم هستند) را همه میتوانند داشته باشند؛ اما نحوه استفاده از آنها مهم است. افراد خلاق خوره هستند؛ خواه دانش مطلوبشان باشد خواه اعصاب و روان ما. کِرمش را دارند و زمان زیادی را برای كسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف میكنند و علاوه بر آن، همواره در حال توسعه دائمی دانش و آگاهی خود هستند.
این پند فردوسی را باور کردهاند که توانا بود هر که دانا بود. برای رقابت با آنها باید باور کنید که توانا بود هر که ژانا بود (ژانا به کسی میگویند که دارای ژن خوب است). شما ممکن است به اندازه آنها از دانش و آگاهی برخوردار نباشید؛ بنابراین باید زیرکتر عمل کرده و از تکنیکهای نابی چون سوپانا (ساخت و پاخت و نامردی) استفاده کنید.
افزون بر این موارد، صاحبان خلاقیت در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند و گاه کمبودهای بزرگی مانند والدین یا امكانات مالی داشتهاند (کارمان به تعریف فیلم هندی هم رسید). این کمبودها علاوه بر بالا بردن توان و تابآوری آنها در برابر سختیها، موجب برانگیختن احساس نیاز در آنها شده و فرد را واداشته تا در جهت رفع نیاز خود به راهحلهای خلاقانه بیندیشد (خودمانیم! عجب جمله حکیمانهای. ما که کیفور شدیم).
این راجوها به موفقیت نیاز دارند (ویژگی یازدهم آنهاست). این نیاز منبعی قوی و دلگرمكننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راهحلهای تازه، ریسكپذیری بیشتر و تمركز قویتر بر روی موضوع است. یک پیشنهاد کارامد برای مهار این ویژگی، اعطای موفقیتهای کوچک و نسبی به آنهاست. این میل را در آنها کم و بیش ارضا کن زرنگ!
کافی است گهگاهی به آنها احترام بگذاری و تحسینشان کنی. بسیاری از آنها در مقابل احترام و تحسین ضعیف هستند. البته گاهی مزه بیاحترامی را نیز به آنها بچشان. زمانهایی این فن بهتر جواب میدهد. حواستان باشد حکمایی نظیر نگارنده معتقدند که تفکر هر شخص، متوسط تفکرات پنج نفری است که بیشترین تماس را با آنها دارد. یک سازمان دولتی چندان به آدم خلاق نیاز ندارد. زیاد بودن خلاقها، متوسط شخصیتهای سازمان را خلاقتر کرده و کار را برای مدیر دولتی که مقدس و آسمانی است دشوارتر میکند. ته جملههای حکیمانه را بگویم: دور و بَرَت هر چه خنگتر، اوضاع مطلوبتر. در حوضی که ماهی نباشد، قورباغه سپهسالار است.