تاریخ انتشار :چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۹
کد مطلب : 84993
زیست آنلاین: شاخص آسیب پذیری منابع آبی می گوید اگر از آب های موجود در هر کشور کمتر از 20 درصد استفاده شود وضع خیلی خوب است. اگر 20 تا 40 درصد استفاده شود کشور در مرزبحران آب است. کشور ما با مصرف بیشتر از 90 درصد منابع آبی کشور از نظر این شاخص وضع بسیار نامطلوبی دارد. این به معنی آن است که ما چهار ونیم برابر ظرفیت مان آب مصرف می کنیم
بررسی سیاست های انتقال آب در جهان، ایران و خوزستان / چهار و نیم برابر ظرفیت آب مصرف می کنیم
به گزارش زیست آنلاین، در ایران از نظر تاریخی 137 میلیارد متر مکعب متوسط آب شیرین قابل استحصال در قالب آب های زیرزمینی و آب های سطحی وجود دارد. این حجم آب در 15 سال گذشته به 100 میلیارد متر مکعب و گاهی کمتر کاهش پیدا کرده که نسبت به جمعیت کشور کم است. مشکل تنش آبی کشور به چهار دلیل: تغییر اقلیم، خشکسالی، افزایش جمعیت و مدیریت نادرست منابع آبی است که می توان آن را به مربع مشکلات تنش آب در کشور تشبیه کرد.

مهدی قمشی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در نشست مجازی که توسط کمیته سیاست و تنظیم گری انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد به موضوع ارزیابی سیاست انتقال آب خوزستان پرداخت. وی در این خصوص سیاست انتقال اب در جهان، ایران و خوزستان را بررسی کرد. متن پیش رو بخش هایی از سخنرانی مهدی قمشی در این نشست مجازی است.

 تعریف هیدروپلتیک
هیدروپلتیک یک شاخه از علم جغرافیای سیاسی است که به علم سیاست و آب می پردازد. مشکل این است که نقشه جغرافیایی طبیعی جهان با نقشه جغرافیای سیاسی جهان تطابق ندارد و مشکل اساسی از این عدم تطابق آغاز می شود. هیدروپلتیک در مقیاس های مختلف محلی، ملی، منطقه ای و جهانی قابل تقسیم بندی شده است.
کشور ما یک کشور خشک و نیمه خشک محسوب می شود و مقدار آب موجود آن بسیار محدود است. البته مقدار آبی که وجود دارد نسبت به کشورهای همسایه و منطقه بد نیست.

میزان کاهش نزولات در 15 سال اخیر

سرانه آبی را مقدار آب کشور به جمعیت می گویند. این سرانه ها معیاری است برای این که بفهمیم در یک کشوری آب به اندازه کافی وجود دارد یا دچار تنش است.
در ایران از نظر تاریخی 137 میلیارد متر مکعب متوسط آب شیرین قابل استحصال در قالب آب های زیرزمینی و آب های سطحی وجود دارد که کمتر از نصف آن آب های زیرزمینی و بیش از نصف آن آب های سطحی است که در قالب رودخانه ها و مجاری آب در اختیار است. این مقدار آب در 15 سال گذشته کاهش پیدا کرده است. یعنی این حجم به 100 میلیارد متر مکعب و گاهی کمتر از آن رسیده است. البته به این شکل نیست که هر سال همین مقدار آب در اختیار باشد بلکه میزان آن دارای نوسان است. یک سال می تواند خشکسالی، یک سال ترسالی و سال دیگر نرمال باشد. سال های آبی بر اساس مقدار نزولاتی که در متوسط سالیانه وارد کشور می شود می سنجیم.
تقریبا یک چهارم این نزولات به عنوان آب شیرین قابل استحصال در اختیار ما قرار می گیرد. سه چهارم دیگر در منابع طبیعی و جنگل ها و یا به صورت تبخیر و تعرق از دست می رود.

این 100 میلیارد متر مکعب آب نسبت به جمعیت کشور کم است. مشکل تنش آبی کشور به دلیل تغییر اقلیم، خشکسالی، افزایش جمعیت و مدیریت نادرست منابع آبی است.
یکی از راهکارهای ما برای مدیریت آب برنامه ریزی صحیح است و یکی از مهم ترین مسائل آن این است که حقابه نیازهای محیط زیستی مثل نیاز رودخانه ها، تالاب ها و دریاچه ها را برسانیم.

سرانه آبی مورد نیاز در ایران و شاخص فالکن مارک

اگر میخواهیم بدانیم برای جنبه های توسعه ای مثل شرب و بهداشت صنعت و کشاورزی چقدر آب نیاز داریم برای هر فرد این آمار را بدانید:
برای شرب و بهداشت تقریبا 55 متر مکعب برای هر فرد آب نیاز است. این مقدار برای صنعت به طور متوسط 62 متر مکعب در سال برای هر فرد است. نیاز کشاورزی و دامپروری نیز حدود 1276 متر مکعب است. پس می بینیم که عمده نیاز ما در بخش کشاورزی و دامپروری باید صرف شود. حدود 300 مترمکعب هم برای محیط زیست است. جمع این نیازهای آبی برای هر فرد در سال 700 متر مکعب می شود. شاخص فالکن مارک می گوید اگر کشوری مقدار متوسط آب سالیانه اش از 1700 متر مکعب بیشتر باشد بدون تنش است. اگر بین 1000 تا 1700 متر مکعب باشد دچار تنش آبی است. اگر بین 500 تا 1000 باشد تنش آبی شدید دارد. و اگر زیر 500 باشد دچار کم آبی و فقر شدید آبی است.
مقدار سرانه آب ایران حدود 1600 متر مکعب است. بنابراین نیاز به به تصمیم گیری بسیار دقیق و صحیح در منابع آبی داریم.

معیار  آسیب پذیری منابع آب

یک معیار دیگر شاخص آسیب پذیری منابع آب است که دیگر کاری به سرانه مصرفی ندارد. این شاخص می گوید اگر از آب های موجود در هر کشور کمتر از 20 درصد استفاده شود وضع خیلی خوب است. اگر 20 تا 40 درصد استفاده شود کشور در مرزبحران آب است. اگر مصرف بیش از 40 درصد باشد کشور دچار کمبود شدید آب است و محیط زیست آن دچار مشکل می شود. کشور ما از نظر این شاخض وضع بسیار نامطلوبی دارد. چرا که بیشتر از 90 درصد منابع آبی کشور در حال استفاده است.
این تنش آبی سبب خشکی هیدرولوژیکی می شود و اولین جایی که خود را نشان می دهد در بخش کشاورزی است. پس از آن مشکلات اقتصادی برای معیشت مردم بوجود می آورد. در آخر نیز باعث مشکلات فرهنگی و اجتماعی می گردد. در حال حاضر استان خوزستان به این مرحله رسیده است.
نقاط مختلف کشور ما از نظر مقدار آبی که دریافت می کنند بسیار متفاوت است. یکی از بهترین آب های قابل استحصال برای خوزستان است. حدود 25 درصد آب های کشور در این استان جاری است، اما مقدار نیاز استان هم بسیار زیاد است. خوزستان هم تالاب های بسیار زیادی و هم زمین های کشاورزی پر وسعت و مناسبی دارد و بخاطر همجواری با دریا صنایع در آن رشد کرده اند. بنابراین نیاز آبی خوزستان از نظر اکوسیستمی بالا است. فلات مرکزی ایران مثل یزد، کرمان، اصفهان و سمنان از نظر آبی بسیار ضعیف است. ولی آیا می توانیم تنظیم اکوسیستم را به هم بزنیم و یک مقداری آب از خوزستان به این مناطق وارد کنیم؟

دیدگاه ها درمورد انتقال آب

4 دیدگاه درمورد انتقال آب وجود دارد. اولین دیدگاه معروف به اسم اکوهیدرولوژی است. در این دیدگاه  گفته می شود نمی توان مناطق مختلف را از نظر مقداری آبی که در آن وارد می شود دستکاری کرد. چرا که هر منطقه ای از نظر تنوع بیولوژیکی، تالاب ها، زمین های کشاورزی استعداد خاص خودش را دارد. اگر این تعادل اکوهیدرولوژی و اکوسیستمی را به هم بزنیم در یک جا و نقطه ای ایجاد مشکل می شود. این دیدگاه علمی و ایده ئال است اما به طور واقعی در دنیا بر اساس این دیدگاه پیش نرفته اند.

دیدگاه دیگر به نام دیدگاه مبتنی بر تجارب جهانی قلمداد می شود. این دیدگاه پس از بررسی انتقال آب ها به محاسن و اشکالات در این زمینه پرداخته است و این تجارب را در اختیار بشر قرار داده است. در این دیدگاه که به آن جمع بندی یونسکو می گویند بندهایی ایجاد شده است که می گوید وقتی می خواهیم انتقال آب بدهیم باید مطمئن شویم که حوزه مبدا بخاطر این انتقال آب دچار کمبود نشود. دومین مسئله این است که این طرح باید ارزیابی محیط زیستی شود. سومین معیار پیامدهای اجتماعی و فرهنگی است که می گوید اگر در مبدا یا مقصد مسائل اجتماعی فرهنگی ایجاد شود، انتقال آب باید متوقف گردد. چهارمین بر تقسیم منافع انتقال آب بین حوزه مبدا و مقصد تاکید دارد.

یک دیدگاه دیگر در حوزه انتقال آب مهندسی ساده نگر است. در این دیدگاه توجهی به مسائل اکوسیستم و محیط زیستی نمی شود و می گوید اگر آب حوزه مبدا برطرف می شود پس اضافه آب را باید منتقل کرد.

دیدگاه دیگر که که من اسم آن را بخاطر این که از معاونین وزیر نیرو شنیده ام، دسترسی برابر به آب نامیده ام. بر اساس این دیدگاه عدم توزیع آب های شیرین قابل استحصال در کشور یک معضل محسوب می شود و باید با این انتقال آب ها در توزیع آب برابری ایجاد کنیم. در حال حاضر جز ایران هیچ کشور دیگری این دیدگاه را ندارد.

قوانین و آمار آب در جهان و مقایسه با ایران

در دنیا حدود 142 طرح انتقال آب موجود است. در ایران 23 طرح انتقال آب وجود دارد که بیشتر این طرح ها به انتقال آب از سرشاخه های کارون بزرگ به زاینده رود اصفهان برمیگردد. این 23 طرح به طرح های اجرا شده، در دست اجرا و در حال مطالعه برمی گردد.

در دنیا هنوز بشر نتوانسته است قوانین محکمی در خصوص انتقال آب و یا تقسیم آب بین کشورهای مختلف در حوزه های مشترک ایجاد کند و همین باعث مشکل شده است. برای مثال می توان از رود نیل گفت که از 7 کشور عبور می کند. 92 درصد سرانه آب قابل استحصال مصر از طریق رودخانه نیل تامین می شود. اگر کشورهای بالادست مثل تانزانیا و سودان بخواهند بیشتر از آب استفاده کنند مصر دچار مشکل می شود. در حال حاضر مصر بابت سد النهضه یا رنسانس در اتیوپی دچار مشکل آبی شده است.

یکی دیگر از سدهایی که در مقیاس منطقه ای ایجاد مشکل کرده سد آتاتورک است که توسط ترکیه بر روی دجله و فرات ساخته شده است که 48 میلیارد متر مکعب ظرفیت دارد. این ظرفیت به اندازه حجم همه ظرفیت آبی سدهای ایران است. این رودخانه که از سوریه و عراق عبور میکند برای این دو کشور ایجاد مشکل کرده است. این سد به ایران نیز بخاطر خشکاندن تالاب های عراق و بلند شدن گرد و غبار آسیب زده است.

در ایران قوانین بسیاری برای حل مشکلات آبی وجود دارد اما هیچکدام جواب صریحی به انتقال آب نمی دهد.

رودخانه کارون متوسط آورد آن حدود 2/19 میلیارد متر مکعب در سال است. البته این عدد نوسان دارد. گاهی اوقات خشکی هست و این مقدار آورد را 7 میلیارد می کند و گاهی اوقات ترسالی این مقدار را به 60 میلیارد مترمکعب می رساند.

قبل از انقلاب طرح انتقال آب بین حوزه ای از تونل کوهرنگ 1 به زاینده رود که 323 میلیون متر مکعب الی 332 میلیون متربود اجرایی شد. تونل کوهرنگ 2 در سال 1368 به بهره برداری رسید که 326 میلیون متر مکعب آب به زاینده رود منتقل می کرد. قمرود طرح دیگری است که در سال 90 به بهره برداری رسید و 181 میلیون متر مکعب به اطراف کاشان، سلفچگان و قم منتقل می کن. تونل چشمه رنگان حجم 120 میلیون متر مکعب  آب را از سرشاخه های دز به زاینده رود منتقل می کند. این طرح نیز در سال 84 به بهره برداری رسید. تونل خدنگستان 84 میلیون متر مکعب در سال بهره برداری  میکند و سال 92 به بهره برداری رسیده است. تونل کوهرنگ 3 را داریم که در حال حاضر سد آن در حال ساخت است و 50 میلیون متر مکعب آب منتقل می کند در آینده 250 میلیون متر مکعب  به زاینده رود آب می رساند. اگر این حجم آب را جمع کنیم 1 میلیارد و 284 میلیون متر مکعب می شود. این مقدار شاید نسبت به 2/19 میلیارد متر مکعب کم باشد ولی مسئله اساسی این است که وقتی خشکسالی می شود این درصد بارز می گردد. به دلیل این که منطقه ای که آب از آن منتقل می شود در بالادست است، در زمان خشکسالی بالادست سهم خود را برمی دارد و استان خوزستان در پایین دست دچار خشکی می شود.

در همین بالا دست رودخانه های کارون و دز طرح هایی دیگری هم داریم که واهمه ایجاد کرده است. از جمله این طرح ها تونل بهشت آباد را داریم که قرار است 580 میلیون متر مکعب آب به زاینده رود منتقل کند. سد کمال صالح 65 میلیون متر مکعب به عراق منتقل می کند. طرح ونک سولگان 342 میلیون متر مکعب آب را از حوزه خارج می کند. . طرح هایی نیز در دست مطالعه است. اگر همه این طرح ها را اجرایی کنیم حدود 3 میلیارد متر مکعب آب از سرشاخه های کارون و دز منتقل می شود. این درصد نصف آبی است که در زمان خشکسالی در دسترس داریم. همانطور که گفتم استان خوزستان در همه حوزه های آبی در پایین دست قرار گرفته است. بنابراین فشار اصلی خشکسالی و سیلاب به خوزستان است.

جدال بی اثر ناظران و متولیان 

متولی این طرح های انتقال آب وزارت نیرو است. متاسفانه دیدگاه درستی در مورد توزیع آب در وزارت نیرو وجود ندارد و هیچ دیدگاه اکوسیستمی بر وزارت نیرو حاکم نبوده است. سازمان محیط زیست هم تا کنون موفق نبوده است که از حقابه محیط زیستی رودخانه ها و تالاب ها به درستی دفاع کند.
در مسائل انتقال آب باید به تولید نیروگاه های برقابی توجه کنیم. در حوزه کارون 5 نیروگاه وجود دارد که به آب کافی نیاز دارد. درحوزه کارون به ازای هر متر مکعب آب که منتقل می شود می توان 2400 تومان فقط از تولید برق عایدی داشت. حال اگر با این آب منتقل شده در فلات مرکزی بخواهیم مثلا گندم بکاریم، عایدی از هر متر مکعب آب در تولید گندم حدود هزار تومان است. پس ما 2400 تومان را از دست می دهیم و هزار تومان می گیریم.

در حوزه کارون 25 میلیارد متر مکعب آب نیاز داریم تا در همه زمینه ها بهره برداری شود. اما میزان آبی که در حال حاضر داریم 19 میلیارد است. پس آبی وجود ندارد که بخواهد منتقل شود. همین مسئله است که ایجاد مشکل می کند. علاوه بر این وقتی آبی از بالا دست منتقل می شود تجمع آلاینده ها  در آب کارون در پایین دست بیشتر و کیفیت آب نازل می شود.
تشدید بحران با یک تصمیم نادرست

بعد از سلاب سال 98 اجازه کشت برنج در خوزستان صادر شد و این کشت از 80 هزار به 230 هزار هکتار رسید. امسال اما دچار خشکسالی شده ایم. حالا کشاورزان را از کشت برنج منع می کنند. این کشت برای یک سال معیشت کشاورز را تامین کرده است و الان دیگر تطبیق دادن او با الگوی کشت کم مصرف سخت است.
در حوزه کرخه که بیشترین مشکل آبی را داریم سال گذشته 30 هزار هکتار زیر کشت برنج بوده است . از ابتدای سال جاری که مشکلات خشکسالی آشکار شد تلاش شد که اجازه ندهند که در حوزه کرخه برنج کاشته شود ولی نتوانستند جلوی کشاورزان را بگیرند. البته مشکل این است که معیشت مردم در گرو این کشاورزی است و باید از قبل فکر جدی در این خصوص می شد. با خشک شدن رودخانه کرخه آب نه تنها به کشاورزی نمی رسد بلکه شرب و بهداشت مردم دچار مشکل شده است.

پاشنه آشیل

قوانین در خصوص مسئله آب در ایران خیلی روشن نیست تا بتواند جلوی انتقال آب را بگیرد. باید خودمان برنامه ریزی صحیحی داشته باشیم. الگوها و معیارهایی که در جهان است می تواند دستمایه تصمیم گیری ها شود. باید توجه کنیم که ما در بخش آب یک کشور ضعیف و دچار تنش آبی هستیم. به همین دلیل شدیدا باید به معیارهای محیط زیستی و اکوسیستمی در بخش آب پایبند باشیم.

بررسی سیاست های انتقال آب در جهان، ایران و خوزستان

 

https://zistonline.com/vdcc1oq4.2bq0o8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما