تاریخ انتشار :شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۰
کد مطلب : 82369
نسخه‌های تجربه‌شده و قابل اجرا در یک جغرافیا می‌تواند در سپهر سیاسی و اقلیمی دیگر کلاً بی‌فایده باشد. تا نیروهای بومی وارد کار نشوند و حکومت‌ها پایه قانون و بنیان مالی و تکنولوژی در پیوند با حفظ طبیعت و سرمایه های جهانی را در ساختار مدیریت و توسعه وارد نکنند هر گامی حتی کوچک، لرزان و ناپایدار خواهد بود. اما پرسش مهم این است که اگر این سیستم‌ها به چنین تغییر نگاه و عملکردی تن ندهند، وظیفه شهروندان در بحران‌های کوچک و بزرگ جهانی چه خواهد بود؟
هراس از ویروس کرونا به بسیاری از شهرهای جهان رسیده است. مدارس تعطیل و رویدادهای جهانی لغو شده اند. و این همه در کنار انتشار روزانه هشدار‌‌ها و توصیه‌نامه‌های جامعه پزشکی که در تلاش برای یافتن راه درمان است، تصویری ترسناک ساخته است.

همه جا پر از افرادی‌ست که ماسک زده اند و رسانه‌ها تمام مدت از این ویروس می‌گویند و می‌نویسند. می‌توان گفت امروز جبهه‌ای جهانی شکل گرفته که کم سابقه است. در کنار این موضوع، صندوق‌های مالی و تالارهای بورس هم شیبی رو به پایین را طی می‌کنند. تنها ایتالیا مطابق آخرین اخبار، متحمل ضرری پنج میلیارد یورویی در صنعت توریست و گردشگری‌اش شد. شرکت هواپیمایی چین نیز فقط درعرض یک هفته ۱۶% از سهام خود را در تالار بورس جهانی از دست داد. علاوه بر این، هر روز تعداد قربانیان این ویروس در جهان در حال افزایش است: حدود ۲۷۰۳ نفر جان خود را از دست دادند و تا زمان نوشتن این یادداشت حدود ۸۰۲۴۲ نفردر جهان مبتلا شده اند.

با وجود بالا بودن این اعداد و آمار فاجعه‌بار در ارتباط با شیوع این ویروس و تخریب و آسیب و خسارات جانی آن ، باز هم تأثیرات سوء آن قابل مقایسه با تاثیرات تغییر اقلیم نیست.  ریسک شاخص تغییر اقلیم نشان می‌دهد که در ۱۰ سال گذشته پدیده‌های آب و هوایی حادثه‌آفرین در نتیجه تغییرات اقلیمی، بیش از ۲۵۰ هزار نفر قربانی گرفته است. سازمان بهداشت جهانی پیش‌بینی می‌کند که تنها بین سال‌های ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ بیش از ۵۰۰ هزار نفر در جهان قربانی تغییر اقلیم خواهند شد.

بنا به آمار سازمان ‌های جهانی تنها در سال ۲۰۱۷ آلودگی آب و هوا و زمین و محل کار باعث مرگ بیش از ۸ میلیون نفر در جهان شد و ۱۵% مرگ و میرهای زودرس در جهان به‌علت آلودگی هوا و آب بود.

آلودگی هوا در جهان سه برابر ایدز و مالاریا و سل آدم می‌کشد. در میان این آمار بیمارانی که به‌علت مجاورت طولانی‌مدت در این آلودگی بر اثر بیماری‌های قلبی و عروقی و تنفسی و سکته‌های مغزی و تومورها می‌میرند، هم اغلب به حساب نمی‌آیند.

میانگین مرگ سالانه در اثر آلودگی هوا حدود ۷ میلیون نفر است. همین‌طور پیش‌بینی شده است که تا سال ۲۱۰۰ ضررهای اقتصادی ناشی از شرایط اضطراری آب و هوایی بین ۸,۱ تا ۱۵ تریلیون دلار در نوسان خواهد بود. اما اگر این یک سناریوی آخرالزمانی است، چرا امروز برای جلوگیری از فاجعه زیست محیطی، واکنشی به این اندازه قوی صورت نگرفته است؟

پویایی و حرکت‌های اجتماعی جهانی در چگونه حوادثی شکل می‌گیرد؟
یکی از اساتید جامعه شناسی محیط زیست در دانشگاه تریسته در ایتالیا معتقد است:«برای برقراری ارتباط موثر با عمق فاجعه، استفاده از داده‌های عینی یا یک رویکرد منطقی کافی نیست، زیرا درک خطر یک پدیده بسیار پیچیده است و اغلب براساس تجربه و اعتقادات افراد شکل می‌گیرد. این امر منجر می‌شود به دست کم گرفتن یا بیش از حد اهمیت دادن به ارزیابی یک رویداد و این همه منجر به واکنش‌هایی می‌شود که در بیشتر مواقع متناسب با پدیده نیست. مثال کلاسیک این پدیده، احساس ما از مسافرت با اتوموبیل یا هواپیما است. از نظر منطقی همه ما می‌دانیم که پرواز از رانندگی ایمن‌تر است، اما همه ما از نشستن در پشت فرمان احساس امنیت بیشتری داریم. در واقع این نزدیکی ما یا بهتر از آن، احساس ما از نزدیکی به حادثه است که میزان واکنش ما را تعیین می‌کند.»

ما ریسک‌های اجتماعی را با فاصله آنها از خودمان محک می‌زنیم و به این دلیل از درک کامل پدیده‌هایی که به شکل جهانی ریسک و خطر ایجاد می‌کنند، ناتوانیم. عوامل بسیاری، متفاوت از یکدیگر، در برساخت‌های ریسک اجتماعی نقش دارند. علم و اعتمادی که مردم به آن می‌کنند نقش اساسی دارد، اما نشانه‌شناسی‌ها نیز بسیار قدرتمند عمل می‌کنند.

در مورد ویروس کرونا تصویر موجود از چین و زندگی چینی‌ها در مقام نشانه‌شناسی بسیار قوی عمل کرد. این موازی بودن تجربه‌های حوادث نیز همه چیز را تحت تاثیر قرار داد. توسعه و گسترش ویروس در زمانی کوتاه اتفاق افتاد و حال آنکه تغییر اقلیم سالهاست که نرم و خزنده در حال پیشروی است. شرایط پیشرفت این ویروس همه مکان‌ها و زمان‌ها را در اختیار گرفت و به سرعت در تصویر ذهنی همه ما جا باز کرد. شهرها، بیمارستان‌ها، کشتی‌های قرنطینه، سینماها و کلیساها و مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل شدند، در حالی که بحران در اقلیم سیاره ما لزوماً جلوی چشم ما اتفاق نمی‌افتد.

مورد مهم دیگر پیامد و تاثیر این پدیده‌ها بر زندگی روزانه ماست. درگیر شدن برای متوقف کردن ویروس شرایط زندگی ما را در کوتاه‌مدت (محدود کردن سفر ، پوشیدن ماسک) تغییر می‌دهد، در حالیکه تلاش برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی نیاز به بررسی و تغییر شیوه زندگی ما برای همیشه دارد.

کار سیاستمداران و ذینفعان‌ای که در برابر تغییر شیوه‌مدیریت و نگاه به منابع جهان مقاومت می‌کنند هم در این فرآیند اهمیت زیادی دارد. دیدگاه ثروتمندان و سیاستمداران می‌تواند این باشد که از شیوع یک بیماری هر چند خطرناک با دسترسی به مکان‌های ایزوله‌شده و خدمات پزشکی در دسترس با هر هزینه ای می‌توان گریخت، اما چطور می‌توان از بالا رفتن قیمت نفت و کربن و گاز در تالارهای بورس چشم پوشید؟ چطور می‌شود از پروژه‌های عظیم صنعتی و منفعتش برای بانک‌های چند ملیتی گذشت؟ زمان دولت‌های کوتاه چهارساله در سراسر جهان چشم‌انداز نسبت به توسعه و سرمایه‌گذاری را به گذارهای کوتاه‌مدتی سوق داده است که از دست یک سیاستمدار، به حزب و سیاستمدار دیگر پرتاب می‌شود. روشنتر آنکه کسی حاضر نیست گام محکم و درست نخست را بردارد و برداشت منافع آن را به نسل‌های بعد بسپارد. هر چند تعدادی از دولت‌ها نیز شرایط نخست این مسیر را پذیرفته‌اند و به شهروندان‌شان در آن اعلام تعهد کرده‌اند.

آنچه در این مجموعه اهمیت دارد، تاثیر این توسعه و توجه به زیرساخت‌ها در توقف حوادث گذرایی چون همین موج کرونا است. دسترسی پایدار به آب سالم، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، سیستم تصفیه فاضلاب مدرن، امنیت غذایی پایدار و بومی و همین‌طور هوای سالم، همه از اولیه‌ترین نیازهای شهروندان و نخستین فاکتورهای توسعه پایدار هستند. یعنی به عبارتی تقویت این سازو کارها است که می‌تواند روش‌های زندگی سالم را تبدیل به الگوی عمومی زندگی کند.

 ما به یک ” تغییر اجتماعی مطلوب” نیاز داریم. به تغییرات کوچک و موثر که کم‌کم به هم بپیوندند و فراگیر شوند. به قول لوکا یاکوبانی، مسئول بخش انرژی و اقلیم سازمان جهانی غیر دولتی “صلح سبز” :

“بسیج کردن مردم فرمول مشخصی ندارد اما باید امید را زنده نگاه داشت و از فعالیت‌های کوچک و موثر حمایت کرد. باید تعهدات مردم و حکومت‌ها را در حوزه‌های اجتماعی روشن و قانون‌مند کرد.” موضوع قابل توجه دیگر این است که نسخه‌های تجربه‌شده و قابل اجرا در یک جغرافیا می‌تواند در سپهر سیاسی و اقلیمی دیگر کلاً بی‌فایده باشد. تا نیروهای بومی وارد کار نشوند و حکومت‌ها پایه قانون و بنیان مالی و تکنولوژی در پیوند با حفظ طبیعت و سرمایه های جهانی را در ساختار مدیریت و توسعه وارد نکنند هر گامی حتی کوچک، لرزان و ناپایدار خواهد بود. اما پرسش مهم این است که اگر این سیستم‌ها به چنین تغییر نگاه و عملکردی تن ندهند، وظیفه شهروندان در بحران‌های کوچک و بزرگ جهانی چه خواهد بود؟

اعظم بهرامیMarch 05, 2020

https://zistonline.com/vdchwxn6.23ni-dftt2.html
مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما