تاریخ انتشار :شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶
کد مطلب : 82278
کارشناسان از آسیب‎های مالچ‌پاشی می‎گویند:

مرگ پاشی به اسم مالچ پاشی

چند ماه پیش بود که موضوع انجام پروژه تثبیت گردوغبار در نقاط بحرانی کشور از طریق مالچ‌پاشی خبرساز شد. آن زمان هنوز سازمان‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی بر سر نوع مالچ و مناطقی که باید مالچ‌پاشی صورت بگیرد به توافق نرسیده بودند؛ اما اکنون و با گذشت چند ماه این توافق صورت گرفته و قرار است این پروژه در ۶۷ هزار هکتار از سطح کشور عملیاتی شود. اگرچه به نظر می‌رسد تغییرات اقلیمی و کاهش نزولات جوی موجب گسترش بیابان‌ها و به وجود آمدن گردوغبار در مناطق خشک و کویری کشور شده، اما مسئولان عزم جدی برای مالچ‌پاشی دارند، این درحالی است که انتشار تصاویری دلخراش از مرگ گونه‌های جانوری در نقاطی که برای جلوگیری از گرد و غبار مالچ‌پاشی شده‌اند، موجب اعتراض دوستداران و فعالان محیط‌زیست کشور شده است. کارشناسان معتقدند این روش در کل دنیا تقریبا منسوخ شده است و کشورهای پیشرفته دنیا سعی می‌کنند روش‌های اکوسیستم محور را در نظر بگیرند.
مرگ پاشی به اسم مالچ پاشی
به گزارش زیست آنلاین، به گفته کارشناسان، حدود ۳۲ میلیون هکتار از خاک کشور را بیابان فراگرفته که ۷/ ۷ میلیون هکتار آن را کانون‌های بحرانی تشکیل می‌دهند. کانون‌هایی که نه تنها از آب و هوای درستی برخوردار نیستند بلکه پوشش گیاهی مناسبی هم ندارند. به این موضوع میهمان‌های ناخواسته را هم اضافه کنیم که امان ساکنان مناطق را بریده است. اما تا صحبت از آن می‌شود، مسئولان به جای چاره‌اندیشی اصولی برای منشا ریزگردها، پای مالچ‌پاشی را وسط می‌کشند و به این طریق همه زیستگاه‌های جانوری و گیاهی و منابع آب زیرزمینی را در معرض خطر قرار می‌دهند.
اما برخی کارشناسان و فعالان محیط‌زیست معتقدند که این یک سوی ماجراست. علی کشمیری، معتقد است: صورتجلسات اینچنینی که در روزهای پایانی سال تنظیم می‌شود، چند دلیل عمده دارد. او در گفت‌وگو با «جمله» می‌گوید: یکی از موارد اینگونه صورتجلسات، منفعت مالی و کسب بودجه برای دستگاه‌های مرتبط است. اما این که چه کسی می‌خواهد این مالچ‌پاشی را انجام دهد، همان شرکت‌های در سایه هستند که از این قضیه منتفع می‌شوند.
 

۶۷۰ کیلومتر مربع
در بخشی از این صورتجلسه به ۶۷هزار هکتار از سطح اراضی کشور اشاره شده است. این فعال محیط‎زیست می‌گوید: این عدد در نگاه اول تصویر ذهنی درستی به ما نمی‎دهد اما اگر آن را تبدیل به اعدادی کنیم که برای ملموس‌تر باشد ابعاد آسیب‌زایی ماجرا بهتر برای ما آشکار می‌شود؛ در حقیقت ۶۷ هزار هکتار مساوی است با ۶۷۰ کیلومتر مربع. به عبارتی طول مسیر مشهد تا سمنان در عرض یک کیلومتر. به گفته وی؛ در بخش دیگری از نامه ذکر شده است: «مناطقی که خارج از مناطق چهارگانه محیط‌زیستی است» تاسفباری این موضوع زمانی ملموس‌تر می‌شود که بدانیم وظیفه سازمان محیط‌زیست فقط حفظ مناطق چهارگانه نیست، غنای منحصربه‌فردی از حیات‌وحش و زیستمندان در خارج از مناطق چهارگانه زندگی می‌کنند که با انجام عملیات مالچ نفتی اکوسیستم منطقه به نابودی منجر می‌شود.
این فعال محیط‌زیست در ادامه یادآور می‎شود: از سوی دیگر، آن چیزی که تحت عنوان ریزگرد باعث آلودگی هوا می‌شود، ماسه‌های بیابانی نیست، گردوغباری است که از تالاب‌ها و بستر رودخانه‌های خشک برمی‌خیزد. از تخریب محیط‌زیست و اکوسیستم است که همه چیز را نابود می‌کنند. عملیات‌هایی که خاک سطحی را از بین می‌برند و موجب به وجود آمدن ریزگرد و گردوخاک می‌شود.
 

عدم نگاه حمایتی و آسیب‌شناسانه
وقتی درمورد گردوغبار در غرب بخصوص خوزستان صحبت می‌کنیم نمی‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم چون با زندگی روزمره مردم ارتباط تنگاتنگی دارد و کسانی که به مساله مهار ریزگرد و تثبیت شن‌های روان بی‌توجهی می‌کنند، به زندگی مردم منطقه که به واسطه این بحران محیط‌زیستی مختل شده است، نگاه حمایتی و آسیب‌شناسانه ندارند. یک فعال رسانه‌ای محیط‌زیست با بیان این مطلب معتقد است که متاسفانه به آبگیرها و تالاب‌های کشور ظلم‌های فراوانی شده است. آنگونه که مجید غضنفری به «جمله» می‌گوید: وزارت نیرو با سدسازی‌های بی‌رویه، نه تنها جریان آب معمول رودخانه‌ها را حذف کرده است بلکه آسیب‌های زیادی را به گونه‌های جانوری و گیاهی متنفع از حقابه رودخانه‌ها وارد آورده و از طرفی وزارت نفت به دلیل اکتشاف میدان‌های نفتی و حضور پرقدرت در زمینه استخراج و لوله‌کشی و برپایی سایت‌های نفتی به مرور زمان تالاب‌هایی مانند هورالعظیم را خشک کرده و در نتیجه کانونی برای منشا ریزگرد و گردوغبار شده است.
وی با اشاره به انتشار صورتجلسه مالچ‌پاشی در ماه‌های پایانی سال، معتقد است که تشکیل جلسات و انتشار اینگونه صورتجلسات و مصوبه‎ها هرچند که با عدم حضور کارشناسان موثق فراسازمانی همراه است ولی به فصل و ماه خاصی از سال ارتباط ندارد و از طرفی توافق صورت گرفته بین محیط‌زیست و منابع طبیعی نوعی عمل خودخواسته درون سازمانی نیست و فکر نمی‌کنم این دو ارگان نیز خودخواسته تمایلی به انجام مالچ‌پاشی داشته باشند، در واقع می‌توان گفت در بسیاری از مواقع، فشارهایی که از سوی مدیران منطقه‌ای و محلی و بیشتر از جانب نمایندگان مجلس برای جلب رضایت مردم در حوزه انتخابیه صورت می‌گیرد، موجب شکل‌گیری اینگونه تصمیم‌گیری‌های نابخردانه می‌شود. البته سوال اینجاست که چرا باید همیشه شرایط به نحوی باشد که در اوج اعتراض فعالان و نقدهای رسانه‌ای، سازمان حفاظت محیط زیست تلاش کند با صدور اطلاعیه و ابلاغیه‎ای برای فرو نشاندن فضای نارضایتی، از منابع طبیعی درخواست معافیت و حذف بخش هایی خاص از زیستگاه‌ها را از نقشه سالیانه مالچ پاشی داشته باشد.
 

استفاده از شیوه ارزان اما خطرناک
باوجود اینکه، نیم قرن از اولین عملیات مالچ‌پاشی در کشور می‎گذرد و تولید مالچ نفتی در دنیا صنعت گران‌قیمتی محسوب می‌شود، اما کشور ما با توجه به دارا بودن ذخایر نفتی، تولید و عرضه این محصول ارزان را بهانه‎ای به دست موافقان این طرح داده است. به گفته غضنفری امتیاز دیگری که موافقان، برای این روش قائل هستند، به دوره ماندگاری بالای این ماده برمی‌گردد، این در حالی است که اثرات تخریبی مالچ نفتی که تا سال‌ها سطح خاک را تیره می‌کند و چهره زشتی به طبیعت می‌دهد؛ موجب بالا رفتن دمای میانگین منطقه، ایجاد بوی نامطبوع و همچنین نابودی اکوسیستم گیاهی و جانوری می‌شود.
این کنش‌گر محیط‌زیست با ذکر این نکته که مالچ‌پاشی در دنیا تقریبا منسوخ شده است ادامه می‌دهد: در کشورهای پیشرفته دنیا سعی بر این است که از روش‌های اکوسیستم محور استفاده کنند، مثل حفاظت از حقابه تالاب‌ها، رودخانه‎ها، حوضچه‌ها، دریاچه‎ها و برکه‌های فصلی و یا استفاده از مواد طبیعی مثل قلوه‌سنگ‌هایی که از جنس طبیعت هستند و به دلیل همزیست بودن با ساختار خاک، مانع حرکت شن‌های روان می‌شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که چه کسی در زمینه مهار و عملیات تثبیت شن‌های روان در برخی مناطق تصمیم‌گیرنده است، می‌گوید: متأسفانه با اینکه در این زمینه افراد و گروه‌های علمی و فنی داریم اما معمولا نظرات کارشناسی مبتنی بر حفاظت از محیط‌زیست هیچگاه جدی گرفته نشده و این تصميم‎گيري‎ها بیشتر بر مدار مسائل سیاسی و اجتماعی پیش می‌رود، آنچنان که در برخی از مناطق خوزستان سال‌ها مشکل خاصی در زمینه ریزگردها وجود نداشته است اما به مرور زمان و با سوءمدیریت و خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها گردوغبار و شوره‌زار ایجاد شده و برای رفع این مشکل مالچ‌پاشی صورت گرفته است، کاری غیراصولی که شاید اولین و در دسترس‌ترین کار ممکن در این خصوص است.
 

مالچ‌پاشی چاره کار نیست
این مستندساز طبیعت با اشاره به مورد دیگری در این زمینه می‌گوید: وجود برخی مصوبات و عدم نظارت بر اجرای آنها، موجب شده است مالچ‌پاشی تا حاشیه‌ مناطق چهارگانه حفاظت شده هم برسد که این مورد علاوه بر ایجاد آثار مخرب بر بافت و پوشش گیاهی منطقه و جلوگیری از رشد و تکثیر گیاهان بومی، تاثیرات منفی بر حیات گونه‎های جانوری می‌گذارد و در بلندمدت موجب کوچ اجباری اکثر زیستمندان این مناطق می‌شود، زیرا گونه‌هایی که در این مناطق وجود دارند زندگی‌شان کاملا به خاک و گیاه وابسته است و مالچ‌پاشی موجب از بین رفتن زنجیره و هرم غذایی می‌شود و با از بین رفتن این ملزومات، ساختار زندگی جانوری نیز تغییر می‌کند و آنها اگر از اثرات آلودگی جان سالم بدر ببرند، در مواجهه با مشکل غذایی و تغذیه ناکافی نابود خواهند شد.
وی در پایان با ذکر راهکاری می‌افزاید: سازمان‌هایی مانند محیط‌زیست و منابع طبیعی می‌توانند با اعمال فشار به وزارت نیرو و وزارت نفت خواستار اجرای اقداماتی برای اختصاص حقابه‌ها و جلوگیری از سدسازی شوند و از آبگیری تالاب‌ها در زمان مناسب حمایت کنند تا مانع خشک شدن و تبدیل به شوره‎زار شدن آبگیرهای طبیعی شوند و این اقدام راهکار طبیعی در جهت احیای اکوسیستم پویایی است که پیش از دخالت‌های انسانی وجود داشته است.
وی در پایان با ذکر راهکاری می‌افزاید: سازمان‌هایی مانند محیط‌زیست و منابع طبیعی می‌توانند با اعمال فشار به وزارت نیرو و وزارت نفت خواستار اجرای اقداماتی برای اختصاص حقابه‌ها و جلوگیری از سدسازی شوند و از آبگیری تالاب‌ها در زمان مناسب حمایت کنند تا مانع خشک شدن و تبدیل به شوره‎زار شدن آبگیرهای طبیعی شوند و این اقدام راهکار طبیعی در جهت احیای اکوسیستم پویایی است که پیش از دخالت‌های انسانی وجود داشته است.
 

نگاه از بعد ریشه‌ای و علمی
هر چند بسیاری از کارشناسان بر این باورند که مالچ‌پاشی سبب از بین رفتن پوشش گیاهی و جانوری منطقه می‌شود اما مسئولان بارها بر محبوبیت خود بر این موضوع تاکید کرده‌ و ادعا می‌کنند مالچ‌پاشی در مناطقی که شن روان دارند و با هیچ راهی نمی‌توان آن را تثبیت کرد، تنها گزینه است. برای دانستن مباحث علمی مالچ‌پاشی پای صحبت یک پژوهشگر محیط‌زیست نشستیم. به گفته حسین آخانی، واقعیت امر این است که مالچ‌پاشی هیچ‌گونه بنیان علمی ندارد. این موضوع از دوره قبل از انقلاب در ایران رواج پیدا کرد و باوجود اینکه هیچ‌گونه مشابه خارجی در هیچ جای دنیا ندارد اما، مورد استفاده قرار گرفت. در این روش، با استفاده از مالچ سیاه رنگ، روی سطح تپه‌های ماسه‌ای را می‎پوشانند و سپس به صورت مصنوعی و صرف هزینه‌های گزاف یکسری نهال می‌کارند.
به گفته این استاد دانشگاه تهران؛ تپه‌های ماسه‌ای در مناطقی هستند که در معرض بیابانزایی قرار دارند و با توجه به اینکه معمولا تابش خورشید در آنجا خیلی شدید است، هیدروکربن‌های نفتی که به شکل مذاب روی ماسه‌ها ریخته می‌شوند، هم باعث مرگ لایه زیستی و هم باعث بالا رفتن دما می‌شوند. ضمن اینکه ترکیبات اروماتیک سمی و برای محیط زیست بسیار خطرناکند.
وی با اشاره به آزمایش‎هایی که در کویر لوت انجام داده است، به «جمله» می‌گوید: در بعضی از یال‌های ماسه‌ای، بین سنگریزه‌ها و ماسه‌ای سیاه رنگ با ماسه‌های روشن با اختلاف دمای ۱۰ تا ۱۵ درجه‌ای مواجه شدیم. این اتفاق با مالچ‌پاشی در سطح بسیار وسیع رخ می‌دهد و باعث بالا رفتن دمای سطح زمین و کشته شدن هرگونه موجود زنده‎ای بخصوص میکروارکانیسم‌های لایه زیستی می‌شود.
به گفته این گیاه‌شناس، برای اینکه از نظر علمی بتوانیم تپه‌های ماسه‌ای را تثبیت کنیم، مهمترین راه، جلوگیری از چرا در منطقه و فرصت دادن به سیانوباکترهایی است که با ترکیبات موسیلاژی باعث چسبندگی ذرات ماسه می‌شوند. این باکتری ضمن کمک به تثبیت ازت به بذرهای گیاهان بومی کمک می‎کنند که پوشش پایدار ایجاد کنند.


صورتجلسه‌ای بدون مشورت با محققان اکولوژی
آخانی با اشاره به صورتجلسه ۱۳/۱۱/۱۳۹۸ درخصوص اجازه مالچ‌پاشی در ۶۷ هزار هکتار که به امضای آقای کلانتری رئیس سازمان محیط‌زیست، آقای کشاورز سرپرست وزارت جهاد کشاورزی، سرپرست سازمان جنگل‌ها و مراتع، رئیس بخش بیابان و معاونت انسانی سازمان محیط‌زیست رسیده است اظهار تاسف می‌کند که چنین صورتجلسه‌ای بدون مشورت با محققان اکولوژی تهیه شده است. این مجوز نه جلوی بیابان، که عامل تشدید بیابان و نابودی تنوع زیستی است.
این استاد دانشگاه تهران معتقد است: هرگز نباید مالچ‌پاشی صورت بگیرد، مگر در برخی اماکن خاص. مثلا در جاده‎ای که ممکن است در اثر حرکت ماسه آسیب ببیند، آن هم در مقیاس بسیار بسیار کم. به گفته وی، ماسه‌ها، عامل ریزگرد نیستند. حتی در کویر لوت که دارای بزرگترین تپه‌های ماسه‌ای هستیم و اصلا پوشش گیاهی در آنجا وجود ندارد، تپه‌های ماسه‌ای به خودی خود تثبیت شده هستند. آن چیزی که باعث به هم خوردن تثبیت ماسه‌ها می‌شود، عامل انسانی، به خصوص عامل چرا و عملیاتی است که برای مالچ‌پاشی صورت می‌گیرد و باعث تخریب و ناپایداری می‎شود که باید جلوی آن گرفته شود.
آخانی با انتقاد بسیار جدی به عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست، ادامه می‌دهد: فلسفه محیط‌زیست اولا تقویت تنوع زیستی و دوما طبق اصل ۵۰ قانون اساسی جلوگیری از فعالیت‌های توسعه‌ای است که باعث تخریب غیر قابل بازگشت میراث طبیعی کشور می‌باشد. متاسفانه مدیریت فعلی سازمان محیط‌زیست در اغلب برنامه‌هایش از پروژه احیای دریاچه ارومیه گرفته تا دادن مجوز به انتقال آب خزر به سمنان، بیوجمی در انزلی و هم اکنون دادن مجوز مالچ‌پاشی بر ضد محیط‌زیست و وظایف قانونی‌اش عمل می‌کند. به عبارتی سازمانی که خود باید جلوی مخربان محیط‌زیست را بگیرد به عامل تهدید جدی محیط‌زیست تبدیل شده است.
به گفته این پژوهشگر، تحقیقاتی که در مورد خزندگان و گیاهان کشور ایران در اکوسیستم‌های ماسه‌ای انجام گرفته، نشان از اهمیت جهانی آنها دارد. تپه‌های ماسه‌ای دارای قدیمی‌ترین گونه‌های خزنده و قدیمی‌ترین و خاص‌ترین گونه‌های گیاهی ایرانی- تورانی و صحارا-سندی هستند. وقتی با مالچ‌پاشی، آنها از بین بروند چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ وظیفه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمانی که باید مفاد کنوانسیون تنوع زیستی را اجرا کند با اعمالش صددرصد مقایر است.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد که سازمان بازرسی کل کشور و جامعه دانشگاهی وارد عمل شوند و در شرایطی که کشور به دلیل تحریم‌های شدید نیاز به جلوگیری از ریخت و پاش منابع دارد، مانند توقف پروژه بیوجمی از مالچ‌پاشی جلوگیری شود.

روش منسوخ شده
به گفته یک فعال محیط‎زیست در منطقه خوزستان؛ زیست‎بوم شنزاری فکه، چذابه و بستان طوری است که پوشش گیاهی غنی و جنگلی دور تا دور شنزارها را فرا گرفته است بدین معنی که هر چند هکتار تپه‌های شنی به اصطلاح لخت و حاوی پوشش گیاهی کمی است در محاصره پوشش گیاهی بسیار غنی قرار گرفته. این شنزارهای نرم تحت هیچ عنوان تحرکی ندارند و به مانند یک تالاب یا یک دریاچه حاوی میلیون‎ها لیتر آب در خود هستند که آان را نهایتا به سفره‎های آب زیرزمینی تحویل می‎دهند ما این پدیده را در تالاب‎ها و دریاچه‎ها شاهد هستیم. شنزارها تمام آب باران را جذب می‎کنند و هر چقدر باران ببارد باز این آب توسط این تپه‎های رملی جذب و ذخیره می‎گردد در واقع پوشش گیاهی موجود و کلا حیات منطقه به این ذخیره آبی بستگی دارد.
به گفته سیدباقر موسوی؛ اما اگر روی این تپه‎های شنی محاصره شده توسط این پوشش‎های جنگلی مالچ قرار گیرد دیگر قطره‎ای آب وارد این ذخیره‎گاه‎ها نخواهد شد و به تدریج حیات تمام منطقه آسیب می‎بیند و نهایتا از بین می‎رود. وی با بیان اینکه مالچ‎پاشی و کشت گونه مهاجم خطرناک کهور آمریکایی یک دستکاری بسیار خطرناکی در طبیعت است، می‎گوید: طبیعت باغچه خانه ما یا فضای سبز یک شهر نیست که هرچه دلمان بخواهد در آن بکاریم و تغییر بدهیم.
به گزارش روزنامه جمله، این فعال محیط‌زیست در ادامه به «جمله» می‌گوید: مالچ نفتی تمام اکوسیستم را دگرگون می‎کند و مانند امشی اجزای آن را از بین می‎برد و متلاشی می‎سازد. تمام میکروارگانیسم‎های موجود در شنزار، در همان دقایق اولیه مالچ‌پاشی از بین می‎رود. حشرات، خزندگان و پستانداران کوچک همه را بطور کامل درجا نابود می‌شوند. از سوی دیگر، موجودات بزرگ‎تری مانند آهو، گرگ، کفتار و روباه نیز از محل متواری می‎شوند. چنانچه در چذابه و بیت راشد با این موضوع مواجه بودیم و تعداد زیادی آهوی موجود در منطقه به سمت عراق متواری شدند که بسیاری از این آهوها توسط شکارچیان آن کشور شکار شدند.
ناگفته نماند که مالچ‌پاشی علاوه بر معایب فراوانی که ذکر آن رفت، معیشت اهالی شن‌زارهای این مناطق را هم تحت تاثیر قرار می‎دهد. چنانچه بسیاری از شترداران این وضعیت را مصیبت‎بار توصیف می‎کنند که آسیب‌شناسی چندانی در این زمینه صورت نگرفته است.

https://zistonline.com/vdcg7x97.ak9xu4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما