تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۴
کد مطلب : 63200
*دکتر مینا استقامت، مدیر عامل مرکز حفظ و توسعه زیست بوم های پایدار (انجمن زی پاک)
خشکیدگی شمشادها، فاجعه ای بی پاسخ در جنگلهای شمال
"شمشادهای شهرمان ایستاده مردند تا بگویند که ایستادند تا کسی به دادشان برسد ولی کسی ته دلش هم نلرزید"

جمله ای که این روزها دل هر خواننده ای را به درد می آورد....

خشکیدگی شمشاد به واسطه بیماری بلایت یا آتشک و همچنین آفت برگخوار، فاجعه ایست كه طی چند سال گذشته دامن‌گير اين گونه درختی در جنگلهای شمال شده و آن را در خطر نابودی و انقراض قرار داده است. شمشاد (Buxus hyrcana) یکی از گونه های درختی همیشه سبز حفاظت شده ​و از گونه های بومی بسیار مهم ایران محسوب می شود که در سطح ۷۲ هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی کشور گسترش یافته است. طبق قانون حفظ و حمایت از ذخایر جنگلی مصوب سال ۱۳۷۱ این گونه جزو گونه های انحصاری کشور بوده و ممنوع القطع شده است. گونه شمشاد بسیار کند رشد بوده و میزان رشد قطر تنه آن به طور متوسط ​​بین ۱ تا ۴ میلی متر در سال برآورد گردیده است. بدین معنی که درختی با قطر ۲۰ تا ۳۰ سانتی متر در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال عمر دارد.

در تابستان سال ۱۳۹۱، علائم سوختگی برگ و سرشاخه های شمشاد، به صورت غیرمنتظره و ناگهانی در جنگل های آستارا و تالش مشاهده شد و هم اکنون تا جنگل های استان گلستان نیز گسترش یافته است. این بیماری به عنوان بیماری بلایت یا سوختگی شمشاد (BBD) شناخته میشود که مولد آن قارچ Cylindrocladium buxicola می­باشد. علائم این بیماری شامل لکه های تیره دایره ای در برگ ها و رگه های تیره در سرشاخه هاست که نهایتا منجر به برگریزی شدید درخت می گردد. علائم بلایت شمشاد و برگریزی شدید درختان، ابتدا در دو توده در لیره سر و جیسا در منطقه تنکابن دیده شدند.

طبق اسناد موجود، این بیماری ابتدا از حدود سه دهه پیش در بخش­هایی از اروپا، ایالات متحده آمریکا، آسیا و نیوزیلند مشاهده و به سرعت در محدوده های آلوده (عمدتاً پارک ها، باغ ها و نهالستان­ها) منتشر گردیده است. این بیماری فقط روی گونه شمشاد تاثیر می گذارد و هیچ گونه دیگری تا به حال به آن مبتلا نگردیده است.

گسترش این بیماری در جنگل های شمال ایران، از شمال غرب در استان گیلان تا شمال شرق در استان گلستان و بین سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ بوده و شدت آلودگی در مناطق مختلف از ۳۰ تا ۱۰۰ درصد متفاوت است. اکثر پایه های آلوده شده در این سال ها نیز کاملا از بین رفته اند. این در حالیست که نرخ زادآوری این گونه عمدتا صفر است و متاسفانه به دلیل همیشه سبز بودن امکان احیای آن پس از برگریزی وجود نخواهد داشت. در حال حاضر این بیماری در سطحی معادل ۵۷۰۰۰ هکتار یعنی ۸۰ درصد از کل جنگل های شمشاد در شمال ایران گسترش یافته و منجر به نابودی بیش از ۴۰ میلیون اصله درخت شمشاد گردیده است.

با این وجود هنوز راهکاری برای مبارزه با بیماری بلایت شمشاد پیدا نشده بود که آفت شب پره برگخوار شمشاد از راه می­رسد. این آفت نیز برای اولین بار در تابستان ۱۳۹۵ در پارک بنفشه هتل پارسیان خزر چالوس و منطقه گردشگری نمک آبرود مشاهده گردید و هم اکنون در کل ذخیره گاه های شمشاد به سطح ۷۲ هزار هکتار گسترش یافته است. نگاهي به سابقه اخبار درباره اين آفت نشان مي دهد که حشره آفت برگخوار شمشاد نیز يک آفت خارجي و جديد براي طبيعت ايران محسوب مي شود. به گفته کارشناسان، آفت شب پره در طول سال چند نسل دارد و به سرعت تکثیر می­گردد و همچنین به دلیل تغذیه از پوست، درخت را از پای در آورده و منجر به خشکیدگی کامل آن میگردد.

به نقل از خبرها؛ با وجود وخامت بحران، و علیرغم هشدارهای پی در پی از سوی برخی صاحبنظران و کارشناسان دلسوز حتی در بدو وقوع آن، سازمان جنگلها هنوز در مرحله تامین اعتبار است و سـازمان حفظ نباتات وزارت جهادکشاورزی هم هنوز هیچ واکنش موثری نسبت به این موضوع نشان نداده و حتی سازمان حفاظت محیط زیست هم که متولی ذخایر ژنتیکی می­باشد، نسبت به بروز این آفت تا کنون بی توجه بوده است. متاسفانه باید اعتراف کرد که بحران های زیستی هم، در جهان سوم مشمول بروکراسی اداری هستند. بدین معنی که به ماه ها و بلکه سالها زمان نیاز داریم تا اعتبار مورد نیاز تامین و یا ستاد بحران مربوطه تشکیل گردد. به زمان زیادی نیاز داریم تا برای شناسایی مقصر، به توافق برسیم که این آفت، بیوتروریسم بوده و یا جزو آفات قرنطینه محسوب می گردد! آیا  بیماری بلایت و آفت برگخوار منتظر صدور دستور پایان فعالیت خود توسط نهادهای دولتی هستند؟ حال باید بپرسیم: چه کسی پاسخگوی این کوتاهی و تاخیر است، آنهم در رویارویی با موجودی که دائم در حال رشد است و به طور تصاعدی جمعیتش افزایش می یابد؟ آیا در چنین شرایطی، ترس از رسانه ای شدن بحران باید اولویت مدیران ما در عرصه منابع طبیعی و محیط زیست باشد؟ آیا وظیفه سازمان های متولی، بهره برداری از این اکوسیستم ارزشمند است و یا حفاظت از آن، به طوریکه در چنین مواقعی کمترین راهکارها را ارائه می دهند اما بهره برداری را ضامن بقای جنگل میدانند؟!

از سوی دیگر عده‌ای از کارشناسان بر این باورند؛ زمانی که آفت برگخوار هنوز در سطح  ۵۰ هکتار مشاهده گردیده بود، امکان کنترل و جلوگیری از تکثیر بی رویه این آفت با سمپاشی در مراحل اولیه ظهور آن وجود داشت. اما جمعی ۴۶ نفره متشکل از حشره شناس، بوم شناس، گياه شناس و فعال محیط زیست، طی نامه ای سرگشاده خطاب به مسئولین، سم پاشي را نه تنها راهکار مقابله با اين معضل ندانستند، بلکه متذکر شدند که خود منجر به بروز مشکلات بسيار بزرگ تر و خطرناک تر براي جنگل هاي هيرکاني مي شود. آنها به کارگيري روش هاي ايمن يا بيولوژيک را بسيار موثرتر و سازگار با محيط زيست دانستند زیرا  معتقد بودند این آفت فقط برگ و كمي از پوسته درختان را مي خورد و نمي توان فعاليت آن را برابر با مرگ و نابودي درختان دانست. آنها مدعی شدند که این شمشادها جوانه می‌زنند و به طبیعت برمی‌گردند ولی شواهد حاکی از آن است که حتی جوانه زنی های محدود نیز قادر به احیای پایه های خشکیده این گونه همیشه سبز نبوده است!

آیا وقت آن نیست جمع فوق، پاسخگوی نظرات سال پیش خود باشند؟ آیا مصاحبه با بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (بی بی سی) دردی از مشکلات محیط زیست ما حل کرد؟ آیا آنها رسما راهکاری به سازمان جنگلها ارائه داده بودند، که شنیده نشده بود و نیاز به نامه سرگشاده داشت؟ آیا سازمان جنگلها در خیل انبوه جلساتی که برگزار می کند، از این جمع هم برای اظهار نظر و ارائه طریق دعوت نمود؟ هزار سوال باقی است اما واقعیت این است که آفت در سطح جنگلهای هیرکانی منتشر شده و مردم غمگین و نگران از وضع پیش آمده، برای نجات درختان شمشاد منطقه خود، اقدام به سم پاشی در عرصه جنگل ها نموده اند که در منطقه غرب مازندران – نوشهر شاهد این اتفاق هستیم.

برخی هم بر این باورند که برای نجات شمشاد دیر شده است و باید برای آفات و بیماریهای نوظهور دیگر آماده شد! بدین منظور، آیا وقت آن نرسیده سامانه ای برای آمادگی در برابر آفات و بیمارهایی که جنگلهای کشور را تهدید می کند، راه اندازی شود؟ آیا من بعد برای اطلاع رسانی در مورد اختلالات و تغییرات مشاهده شده در گونه های جنگلی و مرتعی، شهروندان عادی، طبیعت گردان و فعالان محیط زیست نمی توانند به مشارکت گرفته شوند؟ آیا وقت آن نرسیده برای هماهنگی در خصوص قرنطینه بیماری های جنگل و مرتع، دیوار بلند میان دستگاه های دولتی بشکند؟ مرحوم دکتر منصور عبایی که جانش را نیز در بازدید از این آفت از دست داد، در آخرین کتاب خود، این آفت را قرنطینه ای اعلام نموده بود، اما این که از نظر قانونی آفتی قرنطینه اعلام شود، نیاز به بروکراسی اداری دارد که از حوصله بسیاری خارج است و در آخر عطایش را به لقایش باید بخشید.

حالا اگر هنوز فرصتی باقی باشد شاید گرفتن تصمیمات منطقی و علمی و انجام اقدامات استراتژیک بدون فوت وقت بتواند راهگشا باشد. اما زمان آنقدر محدود است که دیگر نمی توان منتظر ماند تا دولتمردان گزینه ها و پیشنهادات خود را روی میز مذاکره بگذارند. کیادلیری، رییس انجمن جنگلبانی ایران و رییس دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد تاکید دارد که در کنار اقداماتی که برای کنترل آفت انجام می شود باید با قلمه گیری و جمع آوری بذر از پایه های آلوده نشده و مبارزه بیولوژیک در توده های سالم حداکثر تلاش خود را برای حفظ این گونه ارزشمند و انحصاری جنگل های هیرکانی به کار بست. طبق اظهارات ایشان مهمترین و موثرترین اقدام، قلمه گیری از پایه های سالم در توده های مختلف برای انتقال به عرصه پس از گذشت چرخه حیات این آفت و بیماری می باشد. زیرا گسترش سریع آفت و وسعت پراکنش آن، و از سوی دیگر زنده مانی قارچ برای حدود یک دهه حتی پس از نابودی کامل پایه های شمشاد، امکان هیچ اقدام دیگری را باقی نگذاشته است.

ایشان هم اکنون نیز با جمع آوری اعتبارات مورد نیاز از منابع مختلف و با کمک و همکاری جامعه محلی، موفق به تولید ۱۰۰ هزار اصله نهاد در یک نهالستان خصوصی در چابکسر شده اند. بر اساس تجربه مذکور و طبق برآوردهای صورت گرفته توسط ایشان، برای تولید هر ۱۰۰ هزار اصله نهال در هر منطقه، حداکثر به ۳۰ میلیون تومان اعتبار در سال اول نیاز است که از طریق کمک های مردمی و یا صندوق های مردمی حامی محیط زیست قابل تامین خواهد بود. برای پیشبرد این نهضت ملی نیز به یک برنامه عملیاتی و برگزاری کارگاه های آموزشی نیاز خواهد بود که با حمایت فنی کارشناسان دلسوز و اجرای آن نیز با مشارکت های مدنی امکان پذیر می باشد. سازمان های ذیربط نیز می توانند با در اختیار گذاشتن نهالستان ها و نیروی کار در پیشبرد این برنامه همکاری نمایند. در این میان، مشارکت های مردمی و حضور سازمان های مردم نهاد، همچنین راه اندازی پویش‌های مردمی در فضای مجازی برای اطلاع رسانی و آگاهی عمومی، اقدامی موثر برای رسیدن به اهداف فوق خواهد بود.

 

به امید روزی که اندک پایه های ایستاده زنده بمانند و بار دیگر شاخه های سبز شمشاد دل هر رهگذری را به شوق بلرزانند.

زیست آنلاین 

 

 

https://zistonline.com/vdcawuni.49new15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما