تاریخ انتشار :شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۳۰
کد مطلب : 78580
وجود روشنفکران محیط زیستی نه تنها برای جامعه ضری ندارد بلکه با توجه به تقویت گفتمان های مبتنی بر زندگی سبز می تواند باعث تغییر دستورکارهای سیاسی حاکمیت شده و به تدریج سبک های زندگی افراد را نیز تغییر دهد.
خطر روشنفکران زیست محیطی  برای جامعه شناسی محیط زیست
به گزارش زیست آنلاین، در چندسال اخیر، هم زمان با اوج گرفتن بحران های مختلف زیست محیطی و  ورود اصحاب علوم انسانی و به خصوص علوم اجتماعی به مساله محیط زیست،تحلیل ها و تبیین های  جامعه شناختی، سیاسی، دینی، اقتصادی و...از بحران محیط زیست تبدیل به رویه ای فراگیر در جامعه دانشگاهی شده و هفته ای نیست که دست کم چندتن از اساتید علوم اجتماعی درباره ریشه های بحران موجود یا راه حل های آن یاداشتی ننویسند یا مصاحبه ای نکنند.

امروزه  فعال محیط زیست بودن یا درباره محیط زیست سخن گفتن همچون کالایی فرهنگی است که تصاحب آن باعث می شود افراد نه تنها در طبقه"روشنفکران" قرار بگیرند بلکه با توجه به وضعیت موجود  محیط زیستی و  بر خلاف دهه هفتاد یا هشتاد، در برابر رقیبانی چون "روشنفکران دینی"، "روشنفکران سیاسی" و .سایر روشنفکران ، مخاطبان و مشتریان بیشتری داشته باشند.

وجود روشنفکران محیط زیستی نه تنها برای جامعه ضری ندارد بلکه با توجه به تقویت گفتمان های مبتنی بر زندگی سبز می تواند باعث تغییر دستورکارهای سیاسی حاکمیت شده و به تدریج سبک های زندگی افراد را نیز تغییر دهد.

 

آنچه اما مایه نگرانی است خطرات روشنفکری محیط زیستی برای رشته جامعه شناسی محیط زیست است؛ چراکه برای تبدیل یک "دغدغه مند محیط زیست" به یک "روشنفکر محیط زیست" جز معدودی اطلاعات آماری، خواندن گزارش هایی درباره اثرات فسادهای سازمان یافته دربخش هایی چون سدسازی در کاهش ذخائر آب شیرین، اطلاعاتی درباره بذل و بخشش های منابع آبی برای خرید رای از سوی نظام سیاسی و فعالیت هایی در دنیای مجازی چیز زیاد دیگری لازم نیست.

 

دلیل این مساله به این بر می گردد که اصولا جامعه شناسان صاحب رسانه و صاحب مخاطب امروز همچون محمد فاضلی یا مرحوم قانعی راد جامعه شناسی محیط زیست را این گونه در بین اصحاب علوم اجتماعی پرابلماتیک کرده اند. به این معنی که آن ها "تبیین های غیراکولوژیک_عموما جامعه شناختی و سیاسی_ از مسائل اکولوژیک " را وظیفه اصلی خود دانسته و سعی کرده اند تا تمام بحران های زیست محیطی را در ریشه های اجتماعی یا سیاسی اش بکاوند.

البته که این نگاه با توجه به جذابیت های سیاسی و جامعه شناختی آن برای جامعه سیاست زده و جامعه شناسی زده ! امروز ایران باعث جلب توجه قشر متوسط جامعه شده و شناخت بسیاری از آنان را نسبت به بحران های امروز دچار تغییرات اساسی کرده است. حتی به جرات می توان گفت پیوند خوردن مساله محیط زیست به "امر اجتماعی سیاسی" و زندگی در جریان قشر عظیمی از جامعه امروز ایران، مرهون تلاش ها و محتواهای تولید شده از طرف این نوع جامعه شناسان است.

محیط زیست

 

اما آیا به راستی جامعه شناسی محیط زیست قرار است فقط چنین باشد؟

بسیاری از جامعه شناسان محیط زیست معتقدند اصولا وظیه این رشته از جامعه شناسی نباید معطوف" به یافت نظریه ای که از نظر علمی تخریب اکوسیستم را به متغیرهای اجتماعی وصل می کند خلاصه شود،  بلکه باید بر اساس بازگشت به پرسش های اساسی جامعه شناسی کلاسیک درباره ادراک و قدرت باشد"

به عنوان نمونه وظیفه جامعه شناس محیط زیست ایرانی این نیست که برای انقراض یوزپلنگ ایرانی یا بحران آب ریشه های اجتماعی و سیاسی مثل "رشد شهرنشینی"، "رانت های سیاسی" یا "نقش مدرنیته در تغییر سبک شکار" بجوید.

برای این نوع از جامعه شناسان حتی مهم نیست که آیا یوز ایرانی واقعا در حال انقراض است ؟ تعداد باقی مانده آنان چه قدر است؟آیا بحران آب واقعا وجود دارد یا خیر! وظیفه اصلی جامعه شناس محیط زیست درباره شیوه هایی است که فعالین حیات وحش یا محیط زیست می توانند از طریق آن یک "مساله محیط زیستی "را تعریف کنند، آن را بحرانی نشان دهند و خواسته توجه جامعه به سوی آن شوند.

وظیفه جامعه شناسان محیط زیست این نیست که بپرسند"چه کسانی یا چه نوع نظام معرفتی یا چه گروه های ذی نفعی  در بحران امروز مقصرند" بلکه او باید تیغه سوال را به سمت دیگر ماجرا بچرخاند و بپرسد" چه کسانی ادعای وجود مشکلات زیست محیطی را مطرح  و چه کسانی با آن مخالف اند؟مدعیان چه قدر قدرت تحمیل و قبولاندن ادعای خود را به جامعه دارند " سازو کارهای مشروعیت بخشیدن به ادعای فعالین حیات وحش با فعالین بحران آب چه تفاوت ها یا اشتراکاتی دارد؟ کدام یک موفق ترند ؟ و...

 

عقب ماندن این بخش از جامعه شناسی محیط زیست از همزاد دیگر خود در دراز مدت نه تنها این رشته را از جامعه شناسی اصیل جدا می سازد، بلکه می تواند با نادیده گرفتن اثرات  جریان های قدرت در برساخت یک مساله محیط زیستی و پررنگ کردن یا کم رنگ کردن آن، حتی منجر به تقنین سیاست های غلط محیط زیستی گردد.

 

آنچه  جامعه شناس محیط زیستی امروز ایران به شدت از آن تهی است، نه مطالعه بحران های محیط زیستی بلکه مطالعه فعالین و جنبش های محیط زیستی است!/ ساحت زیست

https://zistonline.com/vdchvmnq.23n66dftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما