تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۹
کد مطلب : 68639
در گفتگو با زیست آنلاین مورد بررسی قرار گرفت

ضرورت اصلاح نگرش اقتصاد سبز از اقتصاد آب

آب را «جریان خون اقتصاد سبز» توصیف می‌کنند. به طوری که آب تنها بخشی از اقتصاد نیست، بلکه در همه بخشهای اقتصاد تنیده شده است و بدون آن اقتصاد نمی‌ تواند عمل کند. از این رو، آب محور تفکر نوین و راه ‌حل های اثربخش برای استقرار اقتصاد سبز به شمار خواهد آمد. همچنین، امنیت آبی و رشد سبز به طور جدایی‌ ناپذیری با هم پیوند دارند.
ضرورت اصلاح نگرش اقتصاد سبز از اقتصاد آب
در اینجا به دو نکته باید توجه کرد: نخست اینکه آب، برخلاف دیگر منابع طبیعی، بر همه جنبه های جامعه و محیط زیست تاثیر می گذارد و نقش حیاتی در تامین رفاه جوامع ایفا می کند. از این رو با همه ابعاد مدیریت منابع طبیعی، انرژی و دیگر فعالیتهای تولید و  اکوسیستمها که همه چیز به آنها بستگی دارد، پیوند تنگاتنگی دارد.

 دوم اینکه مدیریت خوب آب به میزان اجرای رویکرد یکپارچه بستگی دارد. همیاری جهانی آب به همراه نهادهای معتبر دیگر، کشورها را برای پیاده سازی مدیریت یکپارچه منابع آب حمایت  می کند. رویکرد مدیریت یکپارچه به عنوان یک رکن اساسی رشد سبز به صورت فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل اقتصاد آب با اقتصاد سبز رابطه تنگاتنگی دارد.

 زیست آنلاین برای روشن کردن رابطه اقتصاد سبز با اقتصاد آب به سراغ مشاور معاونت برنامه ‌ریزی و امور اقتصادی و دبیر کمیته اقتصاد مقاومتی وزارت نیرو آقای عباس جعفری رفته است.

در ادامه گفتگو این گفتگو را می خوانید: 

 *ارتباط اقتصاد آب با اقتصاد سبز در ایران چیست؟

پاسخ به این سوال مستلزم این امر است که ما ابتدا تعریف صحیحی از اقتصاد آب و اقتصاد سبز داشته باشیم. اینکه چرا ما امروزه واژه سبز را برای اقتصاد به کار می ‌بریم، به سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ بازمی‌گردد. زمانی که مدیران حوزه حکمرانی به جامعه خودشان نگاه کردند و مشاهده کردند جامعه ‌ای مملو از ثروت ‌های مالی با مصرف سهم آیندگان ساخته اند. یعنی سهم آیندگان از منابع برای تولید ثروت را به مصرف تولید ثروت برای نسل حاضر منجر شده است و چیزی از میراث طبیعی برای آیندگان نگذاشته اند. بنابراین گفتند در جاهایی تند حرکت کرده ایم و حقوق شخص ثالث و یا رابع را نادیده گرفته ایم و باید محتاط‌ تر عمل کنیم. مدیران حکمرانی در کشورهای مختلف، اعم از توسعه یافته و  در حال توسعه نیز به این نتیجه رسیدند که پیامد رفتار اقتصادی خود را در محیط زیست نمی ‌بینند. گروهی در محیط ‌زیست طبیعی شامل حیوانات، مراتع، تالاب‌ ها و گروهی در محیط‌زیست انسانی به این نتیجه رسیدند که رفتار های اقتصادیشان منجر به هزینه ‌ای شده که آن را در محاسبات خود رعایت نکرده اند و حقوقی را مصرف کرده اند که ما‌ به ‌ازاء آن را پرداخت نکرده ‌اند. به عنوان مثال اساتید محیط زیست طبیعی عنوان می کردند بشر با کارهایش به طور غیرمستقیم موجب انقراض خرس قطبی شده و این در صورتی است که کسی حقوق خرس قطبی را پرداخت نمی‌ کند. گروهی این نظر را در مورد پرندگان داشتند و معتقد بودند که حقوق آنها رعایت نشده است. در حالی که رعایت آن را جز میراث می ‌دانستند. ما فکر می ‌کردیم هوا فراوان است تا وقتی هوای تمیز از بین رفت به این نتیجه رسیدیم که فراوان نبوده است و این به بخش آب هم رسید. کاهش کیفیت آب هم اینطور بود. در نهایت تا جایی پیش رفتیم که تغییرات گرمایشی هوا، باعث شد بخشی از آفریقا خشک شود و اندونزی، فیلیپین و بنگلادش با باران‌های سیل ‌آسا مواجه شوند و تند بادهای وحشتناک پیامد هایی برای امریکا به‌ وجود بیاورند. در نهایت این موضوع جهانی شد و اقتصاد سبز مطرح گردید. یعنی گفتند محیط و منابعی که مصرف آن ها نمود بیرونی دارد، از جمله خود انسان، حیوانات، نباتات و مواردی از این قبیل را در مطالعاتمان جای دهیم. حال فعالیتی که در محاسبات هزینه خودش این هزینه‌ ها را لحاظ کند، یعنی به مبحث اقتصاد سبز توجه می ‌کند. حوزه انرژی اگر در محاسبات خود، هزینه ‌های زیست محیطی خود را لحاظ کند، در واقع مبحث اقتصاد سبز را مورد توجه قرار می دهد. اگر اقتصاد معادن به این موضوع فکر کند که برداشت معادن و پساب ‌های معدنی به ذخایر آب زیر‌زمینی، زیست جانوری وحشی صدمه می ‌زند و آن هزینه ‌ها را جبران و لحاظ کند یعنی به اقتصاد سبز توجه کرده است. در همین مقدمه معلوم می شود که ما نمی توانیم بگوییم که اقتصاد سبز از اقتصاد آب جدا است. در این نگاه اقتصاد سبز از توسعه اقتصادی در این حوزه جدا نیست. اکوتوریسم چیزی جدا از اقتصاد سبز نیست. به این ترتیب، اقتصاد سبز فلسفه ‌ای حاکم بر تمام فعالیت های اقتصادی می ‌شود و تمام فعالیت ‌های اقتصادی خوب و در جهت رفاه مردم را در بر می ‌گیرد. کسانی که پیرو اقتصاد سبز هستند یک تقابل با سایر اقتصاد‌ دانان پیدا کرده‌‌اند. انرژی‌های تجدید ‌پذیر و بهبود راندمان نیروگاه ‌ها و چاه های نفت و یا کاهش مصرف سوخت فسیلی هم می‌توانند اقتصاد سبز محسوب بشوند. می‌توان گفت هر فعالیتی که در اقتصاد انجام می ‌شود و پوششی در قالب هزینه ‌های محیط انسانی و یا طبیعی است جز اقتصاد سبز محسوب می شود. با این باور، اقتصاد آب مبتنی بر اقتصاد سبز است و بر اساس آن، شما باید آب را در جایی استفاده کنید که پیامد منفی آن حداقل باشد. آب را اگر در پتروشیمی استفاده می ‌کنید، باز چرخانی آن بایستی رعایت شود و کمترین پساب سمی باید وارد آب بشود. این پساب جدا از آسیبی که به پرنده ‌ها می ‌زند، به ذخایر هم آسیب می رساند و پتروشیمی نیز باید مصرف خود را کاهش دهد و به کارگیری تجهیزات کم مصرف آب و برق را مورد توجه قرار دهد. اگر ما بهره‌وری آب را بالا ببریم و از ذخایر آب زیرزمینی هم برداشت کم داشته باشیم و محصولی را بکاریم که سم و کود کمتر و راندمان بیشتری داشته باشد، این یعنی اقتصاد سبز داریم.   

*وقتی الگوی توسعه ما برپایه صنعت و کشاورزی که مبتنی بر مصرف آب است آیا اقتصاد سبز تنها بهبود مدیریت عرضه آب در همین پارادایم توسعه ‌ای است یا فراتر از آن می رود و برای مدیریت تقاضای آب تغییر مسیر کلان توسعه و اقتصاد را هدفگیری می‌ کند. آیا اقتصاد سبز شامل هر دو می ‌شود؟ 

به نظر من اقتصاد سبز جز مفاهیم کلان است و اقتصاد کلان را شامل می ‌شود. باید تصمیمی گرفته شود و سیاست ‌های کلی، باید به گونه‌ای اتخاذ شود که روی اقتصاد بومی و اینها هم کار شود. مثلا اشتباهاتی در حوزه صنعت پر آب بر شده و این صنایع در فلات مرکزی و مناطق خشک جانمایی شده است. اکنون در این مناطق به منظور پیش بردن صنعت و تامین تقاضای آن، آب را انتقال می دهند و این از نظر اجتماعی هم به منطقه آسیب می‌ زند. می خواهیم بگوییم که وقتی بیان می‌کنیم اقتصاد سبز چه ارتباطی با اقتصاد آب دارد، نقطه مهم آن در رویکرد مدیریت عرضه است که سیستم و مدیریت مهندسی بر آن ناظر است. پیش از این گفتیم بشر در انواع فعالیت ‌های خدماتی، صنعتی و سایر فعالیت‌ها برای دیدن محیط به واژه سبز رسید و اسم آن را اقتصاد سبز گذاشت. در حالی که فعالیتی که تنها به بوم توجه می ‌کند، اصلا اقتصاد سبز نیست و در واقع این موضوع اقتصاد منطقه ‌ای و مزیت های نسبی و برنامه ریزی منابع آب و حفاظت از محیط‌زیست و تالاب هاست. مثلا حتی وارد کردن آب از سد ها به دریاچه ارومیه بایستی با نگاه اقتصاد سبز باشد، نه اینکه فکر کنیم از خلیج فارس به یزد آب بیاوریم، و یا نیاوردن و انتقال ندادن آب، این اقتصاد سبز می ‌شود. به نظر من این اقدامات فی نفسه اقتصادی است و اگر در این مسیری که آب می آوریم، بررسی کنیم که آیا منابع طبیعی را فراموش کرده‌ ایم و یا پساب ناشی از تصفیه آب عمان در خلیج فارس منجر به نابودی گونه های دریایی شده یا نه، در حوزه اقتصاد سبز است. اقتصاد سبز به این کار ندارد که این کار و پروژه خوب یا بد است. خوب یا بد بودن آن اصلا در حوزه اقتصاد سبز نیست. اختلاف اکنون طرفداران اقتصاد سبز با صاحبان صنایع هم بر سر این نوع نگاه است. در اقتصاد سبز من اصلا کاری به این موضوع که می خواهم آب اضافه بیاورم و یا نه و یا اینکه آب هست و نباید آن را بیاوریم ندارم چون اقتصاد سبز به این حوزه ورود نمی‌کند. اقتصاد سبز باید بگوید که من کاری به انتقال آب ندارم، فقط این موضوع را مشخص کنید که آبی که برداشت می‌کنید، به محیط صدمه نزند. به نظر من اقتصاد سبز می گوید اگر می خواهید انتقال آب انجام دهید و مطالعات اقتصادی اجتماعی فنی اقتصادی کرده‌اید این اقدام را انجام دهید و به این ‌ها کار دارد. برای اقتصاد سبز این موضوع مهم است که اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید، نباید اقلیم ایران را به هم بزنید. مبادا گونه‌ های انسانی و اقوام و فرهنگ ‌ها را جابجا کنید و یا از بین ببرید، مبادا آب را آلوده و یا شور کنید، مبادا با خودتان جا به جایی هوا بیاورید. اقتصاد سبز می‌ گوید من کاری به سد زدن ندارم، فقط مبادا اینجا حشره جمع کنید، گونه های حشرات افزایش پیدا کند، این درختان از بین می ‌روند، رطوبت جمعی به حداقل می‌ رسد و پس از ۵ سال به شدت خشک می ‌شود.

*این اقتصادی که شما از آن صحبت می کنید، اقتصاد محیط زیست است تا اقتصاد سبز. درصورتی که اقتصاد سبز فراتر از اقتصاد محیط زیست است؟

خیر. در این رابطه سه نگرش وجود دارد، یک گروه که بر توسعه پایدار تاکید دارند و به اعتقاد آنها هر فعالیت اقتصادی که انجام می ‌شود، بایستی در این حوزه انجام شود. به اعتقاد آنها توسعه پایدار مبتنی بر توسعه اقتصادی به همراه محیط‌ زیست است. گروهی نیز بر این باور هستند که احداث نیروگاه‌ های تجدید پذیر و به عنوان مثال اینکه دیوار های ساختمان وزارتخانه را پنل خورشیدی وصل کنند، همه و همه در حوزه اقتصاد سبز محسوب می ‌شوند. نیروگاه‌های بادی، پرورش درختان و میوه دادن آن ها نیز اقتصاد سبز هستند. گروه سوم به بهبود بهره‌وری در اقتصاد سبز تاکید دارند. به معنای علمی، اقتصاد سبز در همان گروه اول قرار دارد. برای درک این باید بررسی کرد که در سال۱۹۹۰ اختلاف بین صاحب نظران محیط زیست و اقتصاد ‌دانان برای چه بود؟ یا اینکه پیمان کیوتو اصلا با چه هدفی به وجود آمد؟ اقتصاد سبز یک فلسفه است که باید بر تمام فعالیت‌ ها حاکم شود، در انتها از اقتصاد سبز هم باید پول دربیاید.

*اصلا سوال اینجاست که مگر اقتصاد بدون بهره وری امکان دارد؟ حرف ما این است که چرا اصلا جهانی ساخته ‌ایم که انقدر تخریب محیط زیست دارد؟

بهره‌ وری یک شاخص است تا ما از طریق آن بفهمیم که در اقدامات اقتصادی چقدر یافته ‌هایمان نسبت به منابعی که داریم سنجش می ‌شود و در واقع چند درصد منابعمان به منافع تبدیل شده است. این شاخص یک شاخص ریاضی است و ده شاخص دیگر هم به جای بهره‌وری استفاده می ‌شود. راندمان، اثربخشی، درصد تحقق و غیره و ما کاری با این واژه نداریم. اگر در این زمینه تحقیقی بکنید، تقریبا متوجه می ‌شوید. اقتصاد سبز می ‌تواند خود را در دو جای منابع و مصارف و یا عرضه و مصرف به مردم نشان دهد. من در این حوزه با واژه تقاضا مخالف هستم، تقاضای سبز بایستی در هر دو بخش منابع و مصارف خود را نشان دهد. به عنوان مثال فردی که در پتروشیمی تولید کننده بنزین است، نباید دود وارد هوا کند. خودرو ها نبایستی دود وارد هوای شهر کنند. ما می گوییم نمی ‌شود با افراد این گونه حرف زد، بنابراین بهتر است در سیاست‌ گذاری‌، پروژه تعریف کنیم. به همین خاطر به سراغ بخش دیگر می رویم، می‌گوییم فردی که در پتروشیمی، اقتصاد سبز و یا فرآورده‌ های نفتی فعالیت می‌کند، برای اینکه فعالیت ‌های اقتصادی سبز داشته باشد، باید بتواند بخشی از هزینه‌ های خود را به محیط‌زیست اختصاص دهد. به عنوان مثال، از فیلتر استفاده کند و هوای لوله را در خودرو بگیرد و آن را تبدیل به فرآورده دیگری کند. در این حالت اقتصاد سبز اجرا شده است، لذا وزارت نفت به کارخانه ‌ای مجوز می ‌دهد که بتواند دود و آلودگی‌ها را تبدیل به کالا کند و یا کارخانه ‌ای بسازد که فیلتر تولید کند. در این رابطه می گویند که صنایع تولید فیلتر های کاهش الودگی هوا اقتصاد سبز هستند و ما آن را تایید می کنیم. ما پنل های خورشیدی را هر روز با تکنولوژی ‌های جدید ارتقا می‌ دهیم و این ربطی به اقتصاد سبز ندارد. اساس این اقدام سبز بوده است و اینطور نیست که بگوییم اگر از امروز راندمان کارمان بالاتر برود این اقدام اقتصاد سبز است. این اقدام کاملا اقدامی اقتصادی است. سبز بودن آن به این خاطر بود که من با این کار از فلسفه اصلی حفاظت از محیط زیست و سبز نگاه کردن به محیط حمایت کرده ‌ام. حال به سراغ مصرف برویم، فکر می ‌کنید اینکه تویوتا ماشین هیبریدی می‌ سازد به چه دلیل است؟ می خواهد میزان سوختش را هم پایین آورد و این موضوع ربطی به بهره‌ وری ندارد. بلکه تولید کننده آن می‌ گوید، من در آینده رسالتی دارم و باید کاری کنم که مردم دیگر در بخش مصرف، سوخت استفاده نکنند. به همین خاطر، خودروی هیبریدی تولید می کنند. خودروی هیبریدی سرعتش و کارایی ‌اش پایین ‌تر است و گران‌ تر هم است. تولید کننده موضوع بهره‌وری را کنار می‌گذارد و می‌گوید من می خواهم رسالت و فلسفه‌ ام در عرصه اقتصاد خودرو به گونه ‌ای باشد که در اقتصاد سبز در صنعت خودرو پیشگام باشم. ما می گوییم که حتی برق آبی هم بایستی بر مبنای محیط زیست ساخته شود. اگر قرار شود نیروگاهی جایی احداث شود که منجر به از بین رفتن محیط زیست شود، با وجود اینکه برق آبی است اما اقتصاد سبز نیست.

* اگر زمانی به این نتیجه برسیم که از نگاه اقتصاد سبز ساخت سد ها اشتباه بوده است. آیا اقتصاد اجازه برداشتن و حذف این سد ها را می دهد؟

بله، باید جمع شوند. پل ساختن، برج سازی و شهرسازی خوب است. در تمام این موارد کسی شکی ندارد، اما تبدیل شهر به استان و یا روستا به شهر، باید مبتی با اقتصاد سبز باشد، مبادا شهری بسازیم که محیط از بین برود.

*تعریف مرزهای سیاسی در اقتصاد سبز چیست و اقتصاد سبز در این تعریف چه جایگاهی دارد. به عنوان مثال ترکیه بر روی آب‌های ما سد می‌زند و ما آب های افغانستان و پاکستان را می بندیم.

این اقدامات هیچ کدام، اقتصاد سبز نیستند. ما در اقتصاد سبز می ‌گوییم حفاظت از محیط ‌زیست، یعنی سبز بودن فعالیت ‌ها. سبز بودن اقتصاد یعنی رعایت ملاحظات محیطی. پس می ‌گوییم که بیاییم محیط را یک بار دیگر تعریف کنیم، آن چیزی که بین کشور ها می‌تواند مشترک باشد، هوا و آب های مرزی است.در حالی که این اشتراکات در بین شهرها، آب و هوا و فرهنگ هستند و در روستا ها به غیر از فرهنگ، آیین، گویش و آداب و رسوم هم وجود دارد. یعنی مرز اقتصاد سبز را در حوزه ‌های مختلف، بایستی متفاوت تعریف کرد. بین ایران و ترکیه اقتصاد سبز هوا و آب است. اینجاست که اگر می گویند در عراق ریزگرد می‌آید به ضرر ایران است و یا برعکس. چون در عراق کشتزاری شده که آب را در بالا دست جمع کرده ‌اند و دیگر به پایین دست نمی‌رسد در این شرایط آسیب آن به کشور ما می رسد و پیامد رعایت نکردن اقتصاد سبز در کشور عراق متوجه ما هم می‌ شود.

*اقتصاد سبز این موضوع را بررسی می‌ کند که آیا ساخت سد لازم است؟ ایران ۲ هزار و پانصد سال خشک بوده است، مردم تقسیم آب می ‌کردند، قنات داشتند. شاید اگر می ‌گذاشتیم که آن فرهنگ با تکنولوژی های روز ادامه پیدا می کرد، خیلی بهتر بود. حتی اگر مصرف آن زمان با الان یکی نبوده باشد.

خیر، این نگاه اقتصاد سبز نیست. این نگاه بهره‌ وری منابع آب است. من می‌ گویم چرا آب شیرین کن استفاده می ‌کنیم و آب شیرین را به یزد می بریم. می گویند چون در یزد آب نیست. در یزد هزاران چاه آب وجود دارد. می گوییم یک شبکه در دشت های میبد، یزد، شرف اباد، اشک یزد، شاهیده، تف، محمدآباد، اسلامیه، خزر اباد، خمسیان و همه جداگانه و یا یکپارچه و یا مجتمعی بزنید و تمام چاه‌های کشاورزی را در اینجا مدیریت کنید. به عنوان مثال در این صورت دو هزار چاه را ببندید و بگذارید تنها صد عدد از این چاه‌ ها باز باشد. کسی هم حق ندارد در این مناطق چاه‌ های غیرمجاز بزند. چاه‌های دیگر را هم به فروش صنایع برسانید و آب را برای کشاورزان این منطقه پخش کنید. این اقدام اقتصاد سبز نیست، بلکه برنامه‌ ریزی و مدیریت منابع آب است.

*تا چه اندازه تحقق اقتصاد سبز می‌تواند منجر به هموار کردن تحقق مسیر اقتصاد آب و ارتقای بهره وری شود.

ارتباط بین اقتصاد سبز و اقتصاد آب یک ارتباط فلسفی است و اقتصاد سبز ورای اقتصاد آب است.  از طرفی مباحث اقتصاد آب با بحث اقتصاد سبز فرق می کند. حوزه‌ هایی مانند تعرفه گذاری، بهره وری آب، سرمایه ‌گذاری، نظام تخصیص از بعد اقتصادی، جرایم، مدل ‌های سرمایه ‌گذاری در آب، انواع روش های اقتصادی تولید آب، نرخ سود اقتصادی در آب در مورد همه اینها می توانیم صحبت کنیم اما هیچ یک از این ها در حوزه اقتصاد سبز نیستند. اولین فعالیت در اقتصاد سبز در حوزه آب، احداث نیروگاه‌ های برق آبی بزرگ و کوچک است. یعنی نیروگاه ‌های بزرگ مگاواتی و کیلواتی برای رودخانه ‌های کوچک، در طرح‌ های آب رسانی، خطوط انتقال آب و چشمه ‌ها. دومین فعالیتی که اقتصاد سبز به همراه میاورد و شما هم دنبالش هستید، تلفیق اقتصاد سبز و اقتصاد آب است که نصب پنل ‌های خورشیدی شناور روی آب را به دنبال دارد. این به منظور آن است که روی آب بندان ‌های سطحی تا هم جلوی تبخیر را بگیرد و هم برق را تولید کند.

https://zistonline.com/vdcb90b0.rhbwfpiuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما